مفسرین شیعه و سنى اتفاق دارند که روزى زهرا سلام الله علیها با اطرافیانش روزه بودند. در هنگام افطار فقیرى رسید و از آنها چیزى خواست. زهرا، شوهرش، بچههایش و خادمهاش افطار خود را به آن گدا دادند. زهرا براى افطار روز بعد نانى تهیه کرد. یتیمى آمد، زهرا نان را به یتیم داد در مرتبه سوم نانى تهیه نمود اسیرى آمد و افطار خود را به او داد و بالاخره هر سه شب را بدون افطار صبح کرد و آیه شریفه نازل شد «و یطعمون الطعام على حبه مسکینا و یتیما و اسیرا. انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاءا و لا شکورا!» (19) «و اطعام کردند طعامى را که دوست داشتند به مسکین و یتیم و اسیر جز این نیست که این کار را فقط براى خدا مىکنیم و از شما جز او سپاسى نمىخواهیم» . (20)
براى القاب زهرا، تفسیرها، تاویلها و گفتگوها چندان است که در این نوشته مجال بازگو کردن همه آن نیست فقط به طور فشرده به تفسیر کنیه و اسم ایشان مىپردازیم.
زهرا را ام ابیها گفتهاند و این کنیه را که افتخارى بر آن حضرت است، پیامبر گرامى به ایشان داده است. (21)
ام ابیها به معناى «مادر پدرش» ; یعنى زهرا مادر پدر خویش است. این کنیه معانى مختلفى دارد اما بهترین معنى همان است که پیامبر (ص) به این کنیه داد یعنى: «زهرا علت غایى جهان هستى است.» و اگر کسى ادعا کند که واسطه فیض عالم هستى نیز هست، ادعاى او بدون دلیل به گزاف نیست.
واما فاطمه، فاطمه را فاطمه گفتهاند و این تسمیه اسرارى دارد و همه آن اسرار از روایات بهرهمند است:
1- سمیت فاطمة فاطمة لانها فطمت من الشر (22)
فاطمه، فاطمه نامیده شده است; چرا که از شر بریده و جدا است.
این جمله اشاره به عصمت زهرا سلام الله علیها است; زیرا مسلما معصومه است و آیه «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» (23) درباره او است. (24)
2- سمیت فاطمة لانها فطمت عن الطمث. (25)
فاطمه را فاطمه گوید زیرا بریده است از خونى که زنها مىبینند. این تفسیر اشاره به طهارت ظاهرى زهرا سلام الله علیها است; زیرا از نظر روایات، چنانچه زهرا مطهره بود از نظر معنى، طاهره بود از خون حیض، نفاس و استحاضه.
3- سمیت فاطمة فاطمة لانها فطمت عن الخلق فاطمه را فاطمه گفتند، براى اینکه بریده شده بود از خلق.
این تفسیر اشاره به مقام فنا و لقاى زهراى مرضیه است. کسى که در دل او هیچ کس جز خدا نبود دل او فقط مشغول به خدا است.
4- سمیت فاطمة فاطمة لان الخلق فطموا عن کنه معرفتها.
فاطمه، فاطمه نام گرفت; زیرا مردم از معرفت او بریده شدهاند و قدرت بر شناختحقیقت او ندارند و این تفسیر اشاره به همان مقامى دارد که به واسطه آن مقام ام ابیها نامیده شده است.
5- سمیت فاطمة فاطمة لانها فطمت هى و شیعتها عن النار. (26)
فاطمه را فاطمه گفتند; چون شیعیان خود را از آتش مىرهاند و نجات مىدهد. این تفسیر اشاره به شفاعت اوست.
6- سمیت فاطمة فاطمة لان اعدائها فطموا عن حبها
فاطمه را فاطمه گفتند، چون دشمنان او بریده مىشوند ازمحبت او، و روشن است که کسى که محبت اهل بیت را ندارد به رو در آتش انداخته مىشود.
در حق فاطمه چه توان گفت که پیامبر گرامى صلى الله علیه و اله و سلم چون بر زهرا سلام الله علیها وارد مىشد یا زهرا سلام الله علیها بر او وارد مىشد، چهره زهرا سلام الله علیها و دست زهرا سلام الله علیها را مىبوسید و او را استقبال مىکرد و به جاى خود مىنشانید. (27)
و مىفرمود: من بوى بهشت را از سینه زهرا استشمام مىکنم، ولى همین زهرا سلام الله علیها به قدرى براى دیگران متواضع است که وقتى امیرالمؤمنین علیه السلام از او اجاره مىخواهد که کسانى بر خانه زهرا سلام الله علیها وارد شوند، زهرا با آنکه ازاین ملاقات سختبیزار است; (28) اما چون على علیه السلام مىخواهد آن بانوى متواضع درمقابل شوهر مىگوید: خانه، خانه تو و من هم کنیز تو هستم. (29)
زنى مىآید و از زهرا سلام الله علیها مسالهاى سوال مىکند اما چون بیمارى فراموشى دارد، ده بار برمىگردد و مساله را سوال مىکند در بار دهم از زهرا سلام الله علیها عذر خواهى مىکند و زهرا در جواب مىفرماید: «در هر بار، پروردگار عالم به من پاداشهاى زیادى عنایت مىکند پس تکرار سوال تو عذر ندارد» . (30)
زهرا سلام الله علیها وقتى پدر بزرگوارش فضه خادمه را به او داد به دستور پدر کارهاى خانه را قسمت کرد: یک روز زهرا سلام الله علیها کارها را انجام مىداد و روز دیگر نوبت فضه بود. (31)
نباید فراموش شود و بانوان باید بدانند که زهرا سلام الله علیها و همه اهل بیت علیهم السلام سرمشق زندگى ما هستند، همه باید از پیامبر گرامى و خاندان او سرمشق بگیرند.
قرآن چنین دستور مىدهد:
لقد کان لکم فى رسول الله اسوة حسنة لمن کان یرجوا الله و الیوم الاخر... (32)
به تحقیق که رسول خدا سرمشق استبراى کسانى که امید به خدا و روز جزا دارند.
ما اگر سعادت دو جهان را بخواهیم باید پیرو رسول اکرم و اهل بیت گرامى او باشیم. بانوان اسلامى وقتى به سعادت مىرسند که در عفت، ایثار، فداکارى، مردم دارى، شوهر دارى، خانه دارى وتربیت اولاد، پیرو زهرا سلام الله علیها باشند.
صاحب وسایل الشیعه در جلد دوم وسایل قضیهاى از زهرا سلام الله علیها نقل مىکند که همه مخصوصا بانوان اسلامى باید به آن توجه داشته باشند.
مضمون همه روایات چنین است: «فضه خادمه در روزهاى آخر عمر زهرا، سلام الله علیها او را مهموم و مغموم یافت. علت را پرسید زهرا گفت: «چون جنازه مرا بلند مىکنند حجم بدن من نمایان است و نامحرم حجم بدن مرا مىبیند.» فضه مىگوید شکل عمارى را براى زهرا رسم کردم و گفتم: در عجم رسم است افراد باشخصیت را در عمارى مىگذارند. زهرا شاد شد، تبسم نمود و وصیت کرد که جنازه او را در عمارى بگذارند.
همه مىدانیم که وصیت مؤکد کرد که امیرالمؤمنین علیه السلام او را شب غسل دهد و کفن و دفن کند و کسى را هم خبر نکند. (33)
پىنوشتها:
1- مناقب ج 3، ص 133 و 133- بحار الانوار ج 43 ص 16
2- مناقب ج 3، ص 133 و 133- بحار الانوار ج 43 ص 16
3- شیخ مفید (ره) در حدائق الریاض، مصباح کفعمى (ره) 4- دلائل الامة طبرى شیعى از امام صادق علیه السلام نقل کرده است.
5- بحار الانوار ج 6- بیت الاحزان محدث قمى (ره)، ص 5
6- خطیب بغدادى در تاریخ خود ج 6 ص 221 و ابن حجر در صواعق ص 76، شبلنجى در نورالابصار ص 73 از ابن عسکر از ابن عباس: در کتاب خداى تعالى براى هیچ فردى، آنقدر که در فضیلت على علیه السلام نازل شده، آیه نازل نشده است.
7- سنن بیهقى ج 7 ص 442، ریاض النضره ج 2 ص 196
8- مقتل خوارزمى ج 1 ص 184- لهوف ص 20
9- مناقب ابن شهر آشوب ج 3- امالى صدوق سوره کوثر.
10- سوره کوثر.
11- فجر آیات 27 تا 30.
12- اصول کافى ج 1 بصائر الدرجات.
13- امالى شیخ طوسى / 5 ج 1، ص 39
14- صفورى شافعى در نزهة المجالس ج 2 ص 226.
15- قرب الاسناد - منتهى الامال ج 1.
16- بحار ج 43 ص 84- منتهى الامال ص 161.
17- کشف الغمه ج 2 س 25 و 26- بحار ج 43 ص 81 و 82.
18- وسائل الشیعه ج 4 باب 9 ص 1024.
19- سوره دهر/ (انسان) آیه 7 و 8.
20- امالى صدوق ص 212- 216- تفسیر کشاف تالیف جار الله زمخشرى.
21- مقاتل الطالبین، کشف الغمه
22- مناقب ابن شهر آشوب ج 3 ص 230.
23- احزاب/43.
24- سیوطى در المنثور ج 5 ص 198 زمخشرى در کشاف ج 1 س 193 و . . .
25- مناقب ابن شهر آشوب ج 3 ص 330.
26- بحار الانوار ج 10.
27- الامامة و السیاسة ج 1 ص 14 علل الشرایع صدوق /5.
28- ترمذى و ابن عبد ربه در عقد الفرید ج 2 ص 3 مناقب ابن شهر آشوب ج 3.
29- علل الشرایع.
30- بحار الانوار کتاب العلم.
31- بحار ج 43 ص 28- بیت الاحزان ص 20.
32- احزاب آیه21.
زندگینامه حضرت فاطمه زهرا(س)
زندگینامه چهارده معصوم علیهم السلام ص37
آیة الله مظاهرى
اسم آن خانم، فاطمه است و براى آن بزرگوار هشت لقب ذکر کردهاند: صدیقه، راضیه، مرضیه، زهرا، بتول، عذرا، مبارکه و طاهره (1) . از بعضى روایات استفاده مىشود که زکیه و محدثه از القاب آن خانم است و کنیه او ام ابیها است. (2)
عمر آن بزرگوار تقریبا هجده سال است. در روز جمعه بیستم جمادى الثانى سال دوم بعثتبه دنیا آمد (3) و سال یازدهم از هجرت، سوم جمادى الثانى (4) به دست گردانندگان سقیفه بنى ساعده شهید شد.
شخصیتحضرت زهرا را با این بحث کوتاه نمىتوان معرفى کرد و آنچه در اینجا آورده مىشود، قطرهاى از دریاى فضیلت آن صدیقه شهیده است.
شخصیت اسلامى از دو راه یافت مىشود: از راه نسب و از راه حسب و فضایل نفسانى. شخصیت نسبى که اسلام آن را پذیرفته است، تحت تاثیر عوامل مختلفى است: قانون وراثت، تغذیه از راه مشروع، تاثیر محیط، تاثیر همسر و رفیق، اولاد صالح و غیره در تشکیل چنین شخصیتى نقش دارند. زهرا سلام الله علیها از نظر قانون وراثت، پدرى چون رسول گرامى دارد که به گفته سعدى همه مراتب انسانیت را به کمالاتش پیموده است. همه تاریکىها به جمالش روشن شده است و همه صفات او در انتهاى خوبى است:
بلغ العلى بکماله کشف الدجى بجماله حسنت جمیع خصاله صلوا علیه و آله
مادرى چون خدیجه دارد که باید گفت اسلام مرهون زحمات آن بزرگوار است. مادرى که سه سال، مسلمانان محصور در شعب ابى طالب را اداره کرد و همه اموال خود را در این راه خرج کرد. مادرى که چندین سال در مکه با آن مصیبتهاى کمر شکن ساخت، و دوش بدوش رسول اکرم، اسلام را یارى فرمود و در این راه سنگها به بدن مبارکش فرود آمد، بى حرمتیها به او وارد شد، شماتتها در این راه دید و هرچه این اتفاقات بیشتر مىشد، صبر و استقامت او زیادتر مىگشت.
و اما از نظر قانون تاثیر غذا: مورخین نوشتهاند که وقتى اراده حق تعالى به خلقت زهرا سلام الله علیها تعلق گرفت، پیامبر گرامى مامور شد که چهل شبانه روز در کوه حرا به ریاضت دینى پردازد. (5)
حضرت خدیجه در خانه خود، از مردم گوشه گرفته و به عبادت مشغول بود و پیامبر گرامى در کوه حرا، پس از آن مدت فرمان آمد که پیامبر به خانه بازگردد. از عالم ملکوت براى آنان غذا آوردند. سپس نور زهرا به حضرت خدیجه منتقل شد.
از نظر تاثیر محیط، زهرا علاوه بر آنکه در دامن مادرى فداکار، با گذشت و با استقامت، و در دامن پدرى چون پیامبر گرامى پرورش یافت، محیط زندگى او محیط پر تلاطمى بود. مکه با آن مصیبتها و حوادث ناگوار، محیط پرورش او بود. در شعب ابى طالب با آن حوادثى زندگى کرد که امیرالمومنین در نهج البلاغه آنجا را براى معاویه چنین توصیف مىکند: «شما ما را سه سال در میان آفتاب زندانى کردید، به طورى که بچههاى ما از گرسنگى و تشنگى مردند، بزرگان ما پوست گذاردند، صداى آه و ناله زنها و بچهها بلند بود...» روشن استبچهاى که در این چنین محیطى پرورش یابد; مخصوصا اگر مربىاى چون پیامبر گرامى داشته باشد، استقامت او، صبر او و سعه صدر او زیاد خواهد بود:
ناز پرورده تنعم نبرد راه به دوست عاشقى شیوه رندان بلاکش باشد
زهرا سلام الله علیها از نظر همسر و مصاحب، و از نظر اولاد صالح نیز، فوق العاده است. شوهرى چون امیرالمومنین دارد که بیش از سیصد آیه از قرآن شریف درباره او نازل شده. (6)
شوهرى که از نظر تاریخ، قطعى است که اسلام مرهون او است. شوهرى که به اقرار خود اهل تسنن، عمر بیش از هفتاد مرتبه در مواقع مختلفه گفته: لولا على لهلک عمر. (7)
فرزندانى چون حسن، حسین، زینب و کلثوم دارد که اگر نبودند، قطعا اسلام نبود و به گفته امام حسین و على الاسلام السلام (8) زهرا از نظر فرزند، ام الائمه است، سر مستودع است، مادر عصاره عالم خلقت، حضرت بقیة الله عجل الله تعالى فرجه الشریف است.
و اما از نظر فضایل انسانیت، چه مىتوان گفت در حق کسى که پیامبر گرامى (ص) کرارا دربارهاش فرموده است: ان الله اصطفیک و طهرک و اصطفیک على نساء العالمین. (9)
همانا خداوند تو را برگزیده و پاکیزه و معصوم گردانیده و تو را بر همه زنها رجحان داده است.
اگر براى فضیلت زهرا چیزى جز سوره کوثر نبود، زهرا را بس بود که بگوید نزد خداوند افضل و برتر از عالمیانم.
انا اعطیناک الکوثر فصل لربک و انحر ان شانئک هو الابتر. (10)
همانا کوثر را بر تو ارزانى داشتیم، پس براى پروردگارت نماز گزار و قربانى کن، به درستى که بدخواه تو دنباله بریده است.
زهرا از نظر ایمان، راضیه و مرضیه است:
«یا ایتها النفس المطمئنة ارجعى الى ربک راضیة مرضیة فادخلى فى عبادى و ادخلى جنتی». (11)
«اى نفس مطمئنه! - که به مقام شهود رسیدهاى - بیا به سوى پروردگارت خشنود شده، و داخل در زمره بندگان من شو و داخل شو در بهشت من.» ما باید بدانیم که القاب چهارده معصوم، کنیههاى آنان و اسماء آنان بى سبب نیست. همه آنها سر دارد. معنى ندارد زهرا، صدیقه; زکیه; طاهره; محدثه و ... نباشد و به اینگونه لقبها متصف شود. اگر جبرئیل نیاید و با او محادثه نکند و به او محدثه بگویند، دروغ است: تعالى الله عما یقول غیر العارفین فى حقهم، و معنى ندارد کسى محدثه باشد و ایمانش به مرتبه شهود نرسیده باشد.
از نظر روایات، کتابهایى نزد ائمه طاهرین است که از جمله آن کتابها مصحف فاطمه سلام الله علیها است.
این کتاب را ائمه به آن افتخار مىکردهاند و مىگفتند: علم ما کان و یکون و ما هو کائن در آن است; و به خط امیرالمؤمنین و املاى حضرت زهرا سلام الله علیهما مىباشد. (12)
شبى که زهرا به خانه امیرالمومنین مىرفت، امیرالمومنین فرش خانهاش را از شن تهیه کرد و رسول اکرم جهازیهاى براى زهرا سلام الله علیها تهیه فرمود که همه آن جهازیه شصت و سه درهم مىشد.
جهازیه عبارت بود از:
1- عبا 2- مقنعه 3- پیراهن 4- حصیر 5- پرده 6- لحاف 7- دستک 8- بالش 9- آفتابه 10- آب خورى 11- کوزه 12- کاسه 13- آسیاى دستى 14- مشک آب 15- حوله 16- پوست گوسفند.
پیامبر گرامى چون جهازیه را دید از چشمهاى مبارکش اشک جارى شد و فرمود: «خدایا این جهازیه را که غالب آن از گل است مبارک کن!» (13) زهرا به خانه شوهر مىرود و در وسط راه پیراهنى را که از جمله جهازیه او است، به فقیر مىدهد و با همان پیراهن کهنهاى که داشتبه خانه امیرالمؤمنین رهسپار مىشود. (14)
شب عروسى پایان گرفت و صبح، پیامبر گرامى به دیدن زهرا آمد و هدیه آورد. هدیه پیامبر گرامى این بود: على فاطمة خدمت ما دون الباب و على على خدمت ما خلفه.
کارهاى داخل خانه براى فاطمه است و کارهاى خارج از خانه براى على.
زهرا از این هدیه، ازاین تقسیم کار به قدرى خشنود شد که فرمود:
ما یعلم الا الله ما داخلنى من السرور (15)
جز خداوند کسى نمىداند که از این تقسیم کار چقدر خشنودم.
در روایات آمده است که زهرا به قدرى روى پا ایستاد و عبادت کرد که پاهاى او متورم شد (16) امام حسن علیه السلام مىگوید، مادرم از اول شب تا صبح عبادت مىکرد و هرگاه از نماز فارغ مىشد، به دیگران دعا مىکرد. از او پرسیدم که چرا به ما دعا نکردید؟ فرمود: عزیز من اول دیگران، سپس ما - الجار ثم الدار. - (17)
تسبیح حضرت زهرا سلام الله علیها بسیار با فضیلت است. امام صادق علیه السلام فرموده:
«تسبیح جدهام زهرا سلام الله علیها نزد من از هزار رکعت نماز بهتر است» . (18)
مىگویند: زهرا براى کمک، خادمهاى لازم داشت و گرفتن خادم و خادمه در آن زمان رایج و بلکه لازم بود. چون زهرا سلام الله علیها بر رسول الله وارد شد قبل از آنکه در این مورد چیزى بگوید، پیامبر فرمود: زهرا جان مىخواهى چیزى به تو یاد دهم که بهتر از دنیا و آنچه در آن استباشد؟ و تسبیح مشهور را به او یاد داد.
مولا امیرالمؤمنین 7در جملات قصار نهج البلاغه می فرماید: (1)
دکتر صبحی صالح در تفسیر این جمله گفته است : غیرت زن باعث کفر او می شود, چون مردها که غیرت دارند, به این معنا است که راضی نمی شوند که با زن آنان باشد یا زنشان شوهر دیگری داشته باشد و این علامت ایمان مرد است . اگر زن مانند مرد باشد و مانع شود از این که شوهرش همسر دیگری بگیرد, مخالفت با دستور خدا است و باعث کفر می شود.(2)
در ترجمه و شرح آیة اللّه ناصر مکارم شیرازی آمده است : حسادت زن در برابر شوهر و مانع شدن از تعدد زوجات ـ اگر ضرورتی پیش آید ـ با این که خدا در قرآن صریحاً آن را حلال فرمود,منجرّ به مخالفت با احکام خدا می شود که اطلاق کلمهء کفر بر آن می گردد.
اما غیرت مرد و مانع شدن از این که بیگانه ای , در همسرش شریک او باشد, ایمان است , چرا که خداوند بزرگ , زن را تنها برای یک مرد حلال کرد و فرمود: زنان باید از نامحرمان مستور باشند.(3)
(پـاورقی 1.نهج البلاغه , کلمات قصار, شماره 124
(پـاورقی 2.نهج البلاغهء صبحی صالح , لغت شمارهء 4592
(پـاورقی 3.ناصر مکارم , ترجمه و شرح نهج البلاغه , ج 3 ص 509 با تلخیص .
-زن نقش بزرگى در اجتماع دارد ، زن مظهر تحقق آمال بشر است .
-زن مربى انسان است .
-از دامن زن مرد به معراج مىرود .
-زن یکتا موجودى است که مىتواند از دامن خود ، افرادى به جامعه تحویل دهد کهاز برکاتشان یک جامعه ، بلکه جامعهها به استقامت و ارزشهاى والاى انسانى کشیدهشوند .
-نقش زن در جامعه بالاتر از نقش مرد است ; براى این که زنان ، بانوان ،علاوه بر این که خودشان یک قشر فعال در همه ابعاد هستند ، قشرهاى فعال را دردامن خودشان تربیت مىکنند .
-من در جامعه زنها یک جور تحول عجیبى مىبینم که بیشتر از تحولى است که درمردها پیدا شده .
شخصیت زن در اندیشه و اشعار پروین اعتصامى تعبیر به فرشته اُنس شده است. پروین، زن را کانون شفقت و محبّت دانسته و مکانى بىزن را دور از شفقت و محبّت و حتى بىجان و روان مىپندارد. و از زن بعنوان روح دل و روان یاد مىکند: در آن سراى که زن نیست، انس و شفقت نیست در آن وجود که دل مرده، مرده است و روان زن از نخست بود رکن خانه هستى که ساخت خانه بىپاى بست و بىبنیان...(58) زن همان آینهدار مادر، و کانون پرورش حکمت، عرفان، دانشگاه علم و دانش و مبدأ سیر الى الله است. اگر افلاطون و سقراط به حکمت رسیده. و از خود افتخار بزرگ و اندیشه حکمت را بر جا گذاشته و اگر لقمان بفیض و صف حکیم موصوف گردید. و یا سالکى آماده سیر الى الله مىشود. و زاهدى به فیض تزکیه نفس و ترک محبّتهاى کاذب دنیایى نایل مىآید. و اینکه، فقیهى آینهدار حکم الهى مىگردد و...، اینها همه تربیت یافتگان مکتبخانه، دبیرستان و دانشگاه مهر و محبت زن و پرورشیافتگان آغوش مادر بزرگ است. و اندیشه مادر دوراندیش و آیندهنگر است که روح بلند براى فرزند آماده کرده و فکر و اندیشه او را از امواج طوفانى روزگار آشوبگر، و تنشهاى فراز و نشیب زندگى چون ناخداى ماهر و خردمند به ساحل نجات مىکشاند. راه راست و راستى را آینهدار زندگى او مىکند. تا در نتیجه، حکیم ژرفنگر، انسان متأله و فقیه آیندهنگر و راهنماى شرع اصیل را تحویل جامعه بشرى مىدهد.(59) |
در نتیجه |
شخصیت زن در بعد مقامات معنوى و سیر کمالى هیج گونه کمبودى از نظر زن بودن ندارد و رسیدن به مقامات والاى انسانى و کسب اوصاف معنوى انحصارى نبوده و راه براى همگان اعم از زن و مرد باز است. چنانکه از آیات قرآن کریم و اندیشه عرفانى اعم از شعر و نثر معلوم گردید، همانگونه که در میان مردان انسانهایى بوجود آمده است. و در میان زنان نیز نمونههایى وجود داشته که مجلاى اسما حسناى الهى گردیده و مظهر از اوصاف او قرار گیرند. و معجزههایى را براى اثبات این موضوع از خود آشکار سازند. و در سیرى تاریخى نیز، به نمونههایى اشاره شد و معلوم گردید که زنهایى در طول تاریخ ـ گرچند محدود ـ ولى وجود داشته و بودهاند که اندیشه معنویت در آنها پرورانده شده و قدم اخلاص در این راه برداشته و شخصیت حقیقى خود را در این مسیر کامل نمودهاند. و در تاریخ خبروى سالکان الى اللّه و پویندگان راه حقیقت ثبت گردیده است. روح شان شاد و راهشان جاوید و پر رهرو باد. |