اگه حالتون بد شد ببخشید دیگه دنیای امروزیه دیگه
عزیزم فاطمه خانم مدیر محترم وبلاگ برگ نگاه
سلام من متن خوب وروان شما رو خوندم اما لازمه چند مطلب را به شما بعنوان تجربه منتقل کنم
1- اولا ملت ایران هیچ وقت بزغاله نبوده ونیستند این تفکر بزغاله وکدخدا برای فرهنگ دیکتاتوری واستبدادی 2500 ساله شاهنشاهی هستش نه برای مردمی که می خواهند مثل انسان زندگی کنند اون هم با دادن خون هزاران کشته راه میهن.
2- همین به قول شما بزغاله ها به همون گرگهای دوم خردادیها رای دادند ومثل گرگ به جان مردم افتادند وهنوز که هنوزه ول کن این مردم نیستند البته خود من هم یکی از گرگها بودم که ناخواسته واز روی شوق جوانی وعرق میهن سالها در کنار آقای خاتمی بعنوان مشاور ... ودر کنار دیگر وزرای ایشان تجربه بدی را طی کردم .
3- در دوران دوم خردادیها یا همون اصطلاح مسخره اصلاحات آقای خاتمی که احترام زیادی براش قائل بودم دیدم که مثل بره ای در میان گرگهای اصلاحات چگونه اسیر شده بود ومتاسفانه با این همه تجربه تلخ آن زمان هنوز فریب اطرافیانشان را می خورند گرچه من بارها به ایشان گفتم با اینکه قبول دارند اما ... .
4- عزیزم تو هنوز خیلی جوانی بهتره با بالا بردن شم وبینش سیاسی تفاوت حق وباطل را بدانی خود به خود در این دوره زمانه فتنه به قول امیرالمومنین تفاوت گرگ را از بزغاله متوجه می شوی .
تو هم مثل من رشته ای که خواندی روزنامه نگاری است گرچه رشته علوم سیاسی را هم خوانده ام اما بدان که اون معلمی را که تو می گویی کسانی بهش رای دادند که به خاتمی همان کسان رای دادند پس به ملت ایران توهین نکن هنوز من که در کنار خاتمی بودم نفهمیدم.
گرگ اصلی هیچ وقت خودشو به این راحتی نشان نمیدهد اما من سر نخی را به تو می دهم شاید تو پیداش کردی در احزاب وجناح های سیاسی می توانی دنبالش باشی بعد تازه متوجه می شی این معلم بیچاره هم مثل آقای خاتمی گیر گرگها افتاده اما فرقش اینه که این معلم جسارت کرده ودست به دم این گرگها زده مثل آدمی که دست تو سوراخ مار برده ببین چه بلایی سرش می آرند .
5- بازم حرف دارم با هات اما... .
با تشکر
خواهرت البته اگه بپذیری
لیلا
بهار طبیعت
بىتردید، عید نوروز، عید طبیعت است، «آغاز بهار و موسم اعتدالطبیعت و لطافت هوا و تعدیل شب و روز و رهایى از قساوت زمستان و سردى و سیاهىشبهاى دیرپا مىباشد.
عیدى همراه با سرود پرندگان و تکبیر جنگل و تسبیح باد و ریزش ابر و فریاد رعدو رویش صحراست.
اگر ما خرافات و نقاط منفى و تاریک را از چهره این عید بزداییم و بگذاریمهمرنگ طبیعتبا صفا، باشد و بر جهان مثبت و خداپسندانهاش بیفزاییم، در دید مکتبنیز عیدى عزیز و ارجمند خواهد بود.»
چنانچه در حدیث آمده: هر چیزى بهارى داردو بهار قرآن ماه مبارک رمضان است. از اینرو امیرالمؤمنین(ع) مىفرماید: «قرآنرا بیاموزید که بهار دلهاست.» یعنى جان و روان انسان با تعالیم عالى الهى،شکوفا مىشود.
آرى عید واقعى انسان که برترین مخلوق الهى، و گل سرسبد عالم خلقت است، بازگشتبه خویشتن خویش و توجه به مبدا هستى، و تعلیم کتاب سعادتش و در نهایتخود رابازیافتن و به خدا رسیدن است.
و این عید اختیارى است، و انسان مىتواند از هر روز براى خودش عیدى بسازد.
امیرالمؤمنین على(ع) مىفرماید:
«کل یوم لا یعصى الله فهو یوم عید» (هر روزى که خداوند نافرمانى نشود آنروز، عید است). البته آنگونه که قرآن مىفرماید: از بهار طبیعت و حیات دوبارهیافتن گلها و گیاهان، سبزهها و درختان، به جنب و جوش آمدن پرندگان و حیواناتطراوت یافتن باغها و چمنزارها، باید درس رستاخیز و بازگشتبه سوى خدا را آموخت:
خداوند متعال مىفرماید: «زمین را جامد و افسرده و بىروح و بىجنبش مىبینى،اما همین که آب باران بر آن نازل کنیم، به جنبش و حرکت درمىآید و فزونى مىگیرد،و انواع گیاههاى سرورافزا مىرویاند، این از آن جهت است که خدا حق مطلق است ونظام زنده کردن مردهها در قبضه قدرت اوست. و اوست که بر هر چیزى تواناست.»
نوروز در گذر تاریخ
نخستین روز از نخستین ماه سال شمسى را نوروز مىگویند وایرانیان در این روز بزرگترین جشن ملى خود را برگزار مىکنند. آریاییان در اعصارباستانى دو فصل گرما و سرما داشتند، در هر یک از این دو فصل جشنى برپا مىداشتندکه هر دو آغاز سال نو به شمار مىرفت; اولى را نوروز و دومى را مهرگان مىنامیدند.
هر چند در دربار نخستین خلفاى اسلامى به نوروز اعتنایى نمىشد، ولى خلفاى بعدىاموى دوباره نوروز را گرامى داشتند و براى افزودن درآمد خود، هدایاى نوروز راباب کردند. و با ظهور «ابومسلم خراسانى» و روى کار آمدن خلافت عباسى و نفوذبرمکیان و دیگر وزراى ایرانى و تشکیل سلسلههاى طاهریان و صفاریان، جشنهاى ایرانبار دیگر رونق یافت.
با آنکه بسیارى از سنتهاى ایرانیان بعد از ظهور اسلام در ایران از بین رفت وسنتهاى اسلامى جاى آنها را گرفت، اما عید نوروز کم و بیش در میان آنها باقى ماند.
شاید مصادف شدن روز غدیر خم در سال دهم هجرى با عید نوروز در آن بىتاثیرنباشد.
على کاظمى در مقدمه ترجمه کتاب سید عبدالرضا حسینى شهرستانى به نام «نوروزدر اسلام» نگاشته است: «با توجه به روایاتى که در باره نوروز رسیده است، معلوممىشود، نوروز پیش از اسلام روزى مورد توجه پیامبران و رهبران الهى بوده است و ازابتدا شادى و سرورى که در این روز مىشده استبه خاطر امور معنوى و حوادث مذهبىکه در این روز اتفاق افتاده بوده است، ... ولى همانگونه که در اثر مرور زمانبسیارى از واقعیتها وارونه شده و بسیارى از حقایق تحریف گردیده، نوروز هم بهصورت یک روز ملى و باستانى درآمده، شادى و سرور آن نیز به حساب امور مادىگذاشته شده است .. .» نوروز از جمله دستاویزهایى بوده است که سلاطین از آنبهرهبردارى کردهاند.
جمشید پادشاه بزرگ ایران باستان به همین منظور و به خاطر استفاده از همینفرصت، تاجگذارى خود را در روز نوروز انجام مىدهد، و حتما تبلیغاتى هم به راهمىانداختند که امروز، روز پیمان خلافت الهى است و مردم را دعوت مىکردند کهبیایند و با آوردن هدایاى نوروزى با نماینده خدا بیعت کنند و تاجگذارى او راتبریک بگویند. با این مقدمه، پاسخ این سؤال; که چرا اعراب نوروز را ضایع ساختند؟
نیز روشن مىشود:
در روایت معلى بنحنیس از حضرت امام صادق(ع) اشاره به همین حقیقت است. «...
این روز از روزهاى ماست و از روزهاى شیعیان ما به شمار مىرود، که ایرانیان آنرا حفظ کرده، و شما عربها آن را ضایع ساختهاید.
اعراب به پیروى از دستگاه خلافتبنىامیه و بنىعباس چون نوروز را روز ولایت وخلافت الهى مىشناختند، سخت کوشیدند که این روز را مخفى کرده، ضایع سازند. و لذابراى لکهدار کردن نوروز، این روز را از بازماندههاى مجوس معرفى کردهاند. تاجایى که مىبینیم حضرت امام موسى بنجعفر(ع) نیز در مقام تقیه به منصور دوانقىمىفرماید: «از رسمهاى فرس است و اسلام آن را از بین برده است ...» بعضى افراداین روایت را دلیل بر عدم مشروعیت نوروز گرفتهاند; اما با توجه به روایاتمعارض، حمل بر تقیه شده است، و بهترین دلیل بر عظمت نوروز میباشد.