«احبّک حبّین حبّ الهوا...» محبّت من بتو این است که شما را اهل محبّت یافتم و شما اهل آن هستید. گاهى دوستى از ذکر است و گاهى بخاطر آن است که کشف حجاب کردى و ماوراى حجاب را به من نمودى. و براى این دو دوستى من حمد دارم. امّا در حقیقت نه حمد براى دوستى اول و نه حمد براى دوستى دوم، مال من نیست. چون خود این حمد توفیقى و یا نعمتى است از ناحیه خدا، پس هر دو محبّت از آن توست.
3ـ رابعه دختر اسماعیل
در طول تاریخ از این گونه زنهاى نمونه که داراى مقامات معنوى بوده است زیاد است. زنهایى بودهاند که همردیف اویس قرنى بوده امّا بخاطر اینکه مطرح نشده گمنام ماندهاند.(32) و در شرح حال این بانو رسیده است(33) که او بخاطر آن حالا معنوى داشته شعرهاى بلند درباره محبوب خود مىگفته است. و همه را متحیّر و سرگردان کردهاند که این محبوب کیست. تا اینکه مولاى او بخاطر سوء ظن که باو پیدا مىکرده و اندوه و حزن را درک نمىکرده است. او را به تیمارستان مىاندازد.تا اینکه بعضى از عرفاى نامدار آن عصر به دیدار او به تیمارستان رسیده و حالات او را از نزدیک مشاهده مىکند و مىبیند که او دیوانه نیست. و او فناى در عشق الهى است که به جز او را نمىبیند. و در فراق آن محبوب یکتایش اشعار بلندى مىسراید و ضجّه مىزند. و سرانجام او را آزاد مىکند. و دانستید که راه دل و عرفان مخصوص مردها نیست و زنان نیز در این راه طى طریق مىکنندد و براساس همین نکته است که گفته شده:
«لو کان الرّجال کمن ذکرنا لفضّلت النساء على الّرجال، و لاتأنیث لاسم الشمس عیب و لالتّذکیر فخر لهلال»(34) یعنى اگر مرد و زن همین است که در جامعه ماست، و همین است که ما اوصاف آنرا بیان نمودیم، زنان بمراتب بالاتر از مردانند. دُرست است که شمس مؤنث است و قمر مذکر. اما این به سوى کمال راه براى زن و مرد یکسان باز است و هیچ فرقى در این مسیر بین آنها نیست. لذا وقتى از عارفى پرسیدند: «ابدال» چند نفرند؟ فرمودند: «اربعون نفساً» ابدال چهل تن هستند. و سوال کردند که: چرا نگفتید: «اربعون رجلاً» چهل مردند، و گفتید چهل نفساند؟ در جواب گفت: اولاً: همه اینها مرد نیستند، بلکه در بین آنها زنان هم هستند. و ثانیاً: کسى که بمقام ابدال نائل مىآید انسان است. و انسان بودن اختصاص به زن تنها و یا مرد ندارد. ـ ابدال در اصطلاح سالکانى هستند که تحت تدبیر شخص معین نیستند و بتنهایى این راه طى مىکند ـ گر چند سخت است ولى رفتنى است.(35)
و هم چنین در حالات این بانو «رابعه اسماعیل» آمده است(36) که اگر چنانچه حالى براى او پیش مىآمد اهل بهشت را مىدید و مىگفت: اهل بهشت را مىبینم که در حال رفت و آمد است. و بسا حورالعینهایى را مىبینم که خود را از من مىپوشاند.
بنابراین هر کسى اعم از زن و یا مرد، قدم اخلاص در راه تزکیه نفس بردارد و در این مسیر از وسیله نیایش بهره گرفته و از سلاح «اعنى على البکاء» برخوردار باشد بجاى خواهد رسید که نمونههایى از آن باز گردید.