سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زن وسیاست

اساس مقامات معنوى که کشف و شهود و رسیدن بحقیقت است از راه تزکیه نفس و قدم اخلاص بدست مى‏آید. و از این راه است که خود را مظهر تجلیگاه اسماء الهى قرار مى‏دهد. و نکته دیگر اینکه، چون راه رسیدن به معارف الهى دشواریهایى دارد، هر سالکى راهى را با همان استعداد خود انتخاب نموده و در آن مسیر از خداى خود مدد مى‏جوید. ولى این راه براى همه باز است. چه زن باشد و چه مرد. در باب درک معارف و گرایشهاى قلبى به آن، سخن از حجم مغز نیست، بلکه سخن از گرایش قلبى است. در حالى که گرایش قلبى و ظرافت گرایش در زن بیشتر از مرد است. و اینکه زن زودتر گریه مى‏کند بخاطر آن است که دستگاه پذیرش او ظریف‏تر و عاطفى‏تر است. و مهم‏ترین راه همان راه ذکر و یاد خداوند است که انعطاف‏پذیرى مقدمه آن است. و در این مقام اگر زنها زودتر از مردها لبیک نگوید حداقل هم‏صدا خواهد بود. در این قسمت اشاره مى‏شود به چند نمونه از مقامات معنوى و عرفانى در زنان.

1ـ رابعه شامیه
زنانى بوده‏اند که رابعه نامگذارى شده است. ولى در سرّى این نامگذارى وجوهى ذکر نموده‏اند. یکى از وجوه این است که دختر چهارم خانواده را، رابعه مى‏گفتند.(29)
رابعه شامیه همسر احمد بن ابى الحورا است که فضیلت و کرامت این بانو را بسیار بیان داشته است. و از زبان همسرش آمده است(30): وقتى که سفره غذا گسترده مى‏شد، رابعه به من گفت: بخور «فانّها ما نضجت الّا بالتّسبیح» این غذا با تسبیح پخته شده است.
سخن در این است که منظور از این جمله چیست؟ آیا منظور این است که در هنگام پختن غذا تسبیتح مى‏گفته است ـ نظیر سخنى که درباره بعضى از مجتهدین آمده است که من او را شیر ندادم مگر اینکه بنام خدا ـ یعنى هنگام شیر دادن سبحان الله مى‏گفتم. و یا اینکه منظور این است که این غذا با تسبیح درست شده و ایجاد گردیده است. که در هر دو صورت محال نیست استبعاد عقلى ندارد. زیرا نمونه‏هایى از آن در موجود ممکن در قصص قرآنى آمده است که از جمله داستان حضرت علیه‏السلام است که هرگاهى که حضرت زکریا علیه‏السلام بر او وارد مى‏شد روزى خاص در حضور او مى‏دید. و یک چنین مقامى براى موجود ممکن بعید نیست که داشته باشد. اگر در قرآن کریم: «اذکر فى الکتاب موسى و...» آمده است. «اذکر فى الکتاب مریم» هم آمده است. لذا راه انحصارى نبوده و زن هم در باب سیر الى اللّه، اگر قدم بصداقت و اخلاص بگذارد، هیچگونه کمبودى از نگاه زن بودن در این راه نخواهد داشت. و زن هم مى‏تواند بالاترین قلّه تعبّد و بندگى الهى را طى کرد. و به مقامات کمال انسانى رسید.
و هم چنین همسر رابعه شامیه حالات مختلفى را براى این زن نقل کرده است و مى‏گوید: او حالات گوناگون قبلى داشت و این حالات در قلب او ظهور پیدا مى‏کرد. گاهى وارده حبّ، گاهى وارده خوف و گاهى هم وارده امید باو رخ مى‏داد و براى هر وارده سخنى به تناسب مى‏گفت و گاهى حبّ خدا بر او وارد مى‏شد و مى‏گفت:
خداوندا تو دوست منى، گر چند از چشم بدنم پوشیده‏اى، امّا کجا از قلبم تو غائب مى‏گرددى. و گاهى هم در حال انس با خدا بسرمى‏برد و براى شعر مى‏سرود و مى‏گفت: «دلم را هم‏سخن با ت نمودم و جسمم با دیگران است. جسم و بدنم در مجلس نشسته هم‏نشین دیگران و با آنها مؤانس است. و قلبم با دوست انیسم مؤنس است. و گاهى براى او حالت خوف وارد مى‏شد که در این باره اشعار به آن مناسبت مى‏سرود. پس اگر قلبى، به حبّى الهى متمیّن شده و ظرف حجّت او گردید، دیگر جاى براى اغیار نمى‏ماند. روح و جان او آمیخته با عشق الهى شده و مصداق آن مى‏گردد که: «من در میان جمع و دلم جاى دیگر است».


ارسال شده در توسط لیلا حق جو