یافتاح
چند وقت پیش ،داشتم توی اینترنت می چرخیدم ؛
خیلی اتفاقی ،چند تا مقاله پیدا کردم ،که نویسنده هاش دل پری از این مسأله
اطاعت زن از شوهر داشتند .
گفتم ،اینم عجب معضلی بوده و ما خبر نداشتیم ها .
آقا ! کل اسلام را باهاش زیر سؤال برده بودند.
بابا جل الخالق ها ! اینقدر بلد بودند قلم فرسایی کنند ،
که وقتی تا آخر مقاله را خوندم ،از خودم (به عنوان موجودی مظلوم)
و از همسرم (به عنوان عضوی از یک گروه خیلی _زیاد خیلی_ظالم) ،
و همه بشریت ؛نفرت داشتم !!
من که تا حالا ،تو این باغا نبودمو جدایی بین خودم و همسرم
حس نمیکردم ، حالا شده بودم یه آدم لجول و بد اخلاق !
حس میکردم ؛ هر حرفی که میزنه در راستای همون اطاعته است ،
خیلی با اکراه زیر بار حرفاش میرفتم _اونم از ترس خدا_
خلاصه چند روزی این مسأله فکرمو به خودش مشغول کرده بود ،
تا اینکه فرصتی پیش اومد ؛ تا با یک نفر که اطلاعات فقهی خوبی داشت ،
راجع به این موضوع صحبت کنم .
ازش پرسیدم :
بابا ! این مسأله اطاعت زن از شوهر چیه ؟!
چرا اینقدر حرف و نقل به پا کرده ؟!
ایشون جواب داد:
اطاعت زن از شوهر در شرع مطرح شده و شامل سه مورد است:
1- تمکین خاص زن از شوهر
2- اجازه خروج از منزل
3- پرهیز از متنفرات
بهش گفتم :
ببین داداش من ،درست توضیح بده ؛ ببینم موضوع از چه قراره؟!
گزینه مزینه و این سوسول بازیها به درد من نمیخوره .
انصافا اونم سنگ تموم گذاشت.از سیر تا پیاز را برام توضیح داد.
گفتش :
گزینه یک که علتش واضحه !!
خداوند از اون جایی که خودشون بهتر این موجود عجیبی که
خلق کرده اند را کامل میشناسند ،
(منونمیگفت عجیبا!)
این حق را برای اون موجود عجیب و این تکلیف را برای زن قرار داده اند.
بعدش تا من اومدم دهانمو باز کنم ، گفتش :
دیگه بیشتر از این سؤال نکن ،که نمیتونم توضیح بدم !
گفتم سؤال نکن ! میزنم.....إإإإإإ ....چی کار میکنی؟!
بعد ادامه داد:
مورد دوم هم که خروج از منزله ،
به مدیریت مرد در خانواده برمیگرده .
و اینکه خداوند مرد را مدیر و سرپرسته خانواده معرفی کرده است .
ولی اینکه چرا این مسئولیت سنگین به مرد واگذار شده ،
علت های روانشناسی و جامعه شناسی متعددی داره ،
که اگه الان بخوام برات بگم از موضوع اصلی مون فاصله میگیریم.
باشه سر فرصت !
تو دلم گفتم :آره جون خودت !
بگذریم ،ایشون ادامه داد:
البته این مورد را با شرط ضمن عقد میشه در راستای
خواسته های زن کنترل کرد .
گفتم :یعنی چه جورکی ؟!
گفتش :خانم ها میتونند هر موردی که براشون مهمه ،
مثل ادامه تحصیل تا آآآ...خر عمر (بامد کشیده بخوانید!)
یا کار کردن بیرون از منزل (مثلا تا بوق سگ!)
یا زندگی در یه محل خاص و... .
حتی جزئی ترین مسائل را هم میشه در این شرط وارد کرد .
البته اگه اون موقع تو گیرودار عاشقی نباشن و حواسشون به این چیزا باشه !
باخودم گفتم :خوب اینم برا خودش یه حرفیه !
یه چیزی گفت که من برام زیاد جالب بود .
گفتش : حتی اگه یه خانم اون موقع که ازدواج میکنه ،
سر کار میرفته، مرد بعدا حق نداره بهش بگه :نرو
چون اون خودش در واقع یه شرط عملی است .
البته ایشون نظر شخصی شون ، این بود که ؛
این مورد (مورد2)به استحکام خانواده خیییییلی(غلیظ ادا شود!)
کمک میکنه . چون از هرکی هرکی ، هرج و مرج ، تظاهرات ،
تجمع ،توقف بی جاو خلاصه همه چی دیگه ، جلوگیری میکنه .
و اما مورد سوم ، یعنی پرهیز از متنفرات ؛
من یکی که تا حالا نمیدونستم اینم جزء موارد اطاعته !
گفتش : این یعنی زن در خانه لباس یا مدل مو یا عطر و.. را که مرد
از اون متنفر است را استفاده نکنه .اینم به خاطر اینه که وقتایی که
خانمها با همسرشون مشکلی پیدا میکنن ،جزء اولین اثرات روحیشون اینه که،
علاقه ای به رسیدن به خودشون نشون نمیدن و در واقع این ،یک حکم
کاملا کارشناسی شده است .چون در واقع این بی مهری ها و لجبازیها
از طرف خانم ها که کانون مهر و لطافت و زیبایی توی خونه هستن؛
اوضاع را روز به روز بدتر و متشنج تر میکنه .
در واقع خداوند با این حکم خواسته اند ،زودتر صلح بر قرار بشه ،
چون در حالت های عادی که خانم ها اینقدر خوش ذوق و با سلیقه اند ،
که به هیچ عنوان از متنفرات استفاده نمیکنند.
بهش گفتم :
چرا خدا برای مردها این چیزها را قرار نداده ؟!
آقا چشمتون روز بد نبینه (إن شاءالله) ؛
وقتی من اینو گفتم ،عصبانی شد و گفت :
آخه تو هم شدی مسلمون ؟!!
چقدر سؤال میپرسی ؟!
خوب برای اونا هم کلی احکام دیگه گذاشته دیگه !
اصلا اگه من همه سؤالای دنیا را هم به تو جواب بدم ها ،
بازم تو میگی : آخه چرا این؟! آخه چرااون؟! آخه چرا اینطوری؟! و..
خلاصه مارو شست و گذاشت کنار!
بعد از خشک شدن اینجانب ،بقیه بحث را پیش گرفتیم.
بهش گفتم : خوب من که نمیتونم در ذهنمو ببندم و دم درش بنویسم:
« ورود هر گونه سؤال و شبهه اکیدأ ممنوع . متشکریم »
میتونم؟!
گفتش : نه ! ولی دو تا چیز ، همیشه گوشه ذهنت باشه :
یکی اینکه تمام احکام خداوند در راستای استحکام روابط خانوادگی و
متناسب با روحیات اعضای خانواده است.
و دوم اینکه ما حکمت خیلی از احکام را نمیتونیم بفهمیم ؛
چون ما محاله که به اندازه خالقمون ، بتونیم خودمونو بشناسیم .
اینجاها وظیفمون اینه که با تعبد اینگونه مسائل را قبول کنیم .
درسته جانم ؟؟
دیدم انصافا راست میگه .
اصلا شاید علت اینکه توی شهادتین ، ما اول باید بگیم:
« أشهد أن لا إله الا الله »
و بعد از اون بگیم :
« أشهد أن محمد رسول الله »
اینه که ،در بدو ورود به دین ؛اول باید خداوند را به عنوان
همه کاره و ولی نعمت بپذیری ،بعدش از رسولش که دستور زندگی را
از طرف اون همه کارت، برات میاره ،پیروی کنی .
پس اصل قبول دین تعبدی بودن اونه و هر چیزی که از طرف خداست ؛
باید اولش بپذیری و بدون چون وچرا عمل کنی ؛
بعدش اگه خواستی حکمت بعضی هاشو بدونی بری توی احادیث
و روایات بگردی تا پیداکنی.
ولی ماها متأسفانه که اسم خودمون را هم میزاریم مسلمون ؛
میایم اول میبینیم ، حقوق بشر و بقیه عالم چی میگند؛
بعدش میخایم دین را باهاش تطبیق بدیم .
من نمیدونم ! کافر شدن مگه شاخ و دم داره ؟!
همین که خدا را به عنوان همه کارت قبول نکردی کفر دیگه !!
در ضمن من به عنوان یک زن مسلمان ،
به همه دنیا اعلام میکنم :
« ما نیازی به دفاع هیچ کس _از حقوقمان_ نداریم .»
دین ما کامل ترین و بی نظیرترین الگوی زندگی است.
و در هر جا ، جز مصلحت و سعادت دنیا و آخرت ما
چیز دیگری نخواسته است.
شما هم اگر اینقدر مهربان و دلسوز هستید ،
اول مشکلات روزافزون خودتون را حل کنید ؛
بعد برین سراغ مشکلات بقیه کشورها !
«والسلام»
بر گرفته از وبلاگ ...