پیش از فتح مکه، ابوسفیان که پیمان نامه حدیبیه را نقض کرده بود به مدینه آمد تا مساله را به نفع خود حل وفصل کند. از این رو به دیدار بزرگان مدینه رفت تا اماننامه دریافت کند و از رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم وعده دیدار گیرد،این کار عملى نشد. راوى مىگوید:
«فالتجا الى فاطمهعلیها السلام فلم ینفعه»
به دیدار فاطمهعلیها السلام شتافت ولى مقصود وى حاصل نگشت. (1)
از این فراز از تاریخ به دست مىآید که فاطمهعلیها السلام در امور اجتماعى و سیاسى، دخالت داشت، از این روابوسفیان به او مراجعه کرد ولى آن حضرت وساطت او را قبول نکرد.
در سال فتح مکه، حارث بن هشام به ام هانى دختر ابوطالب پناهنده شد و او، وى را امان داد. امیرالمؤمنینعلیه السلامبه خانه وى داخل شده خواست او را مجازات کند. ام هانى شمشیر او را گرفت و رها نمىکرد پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم واردشد و چون ام هانى را غضبناک دید فرمود:
لا تغضبى علیا فان الله یغضب لغضبه
و سپس فرمود:به هر کس که تو امان بدهى ما را قبول است و سپس تبسم کرده و فرمود: اگر ابوطالب یک جهان فرزند داشتهمه، در شجاعت، بىنظیر بودند. (2)
ابن اثیر در النهایة در بحث «لمم» درباره استیضاح ابوبکر توسط فاطمه زهراعلیها السلام مىنویسد:
و خرجت فى لمة من نسائها یتوطئى زیلها على ابى بکر فعاتبته;
با هیئتى از زنان بنى هاشم در حجاب اکمل به مجلس ابوبکر وارد شد و او را استیضاح کرد.
از این چند گزارش که در منابع معتبر اهل سنت آمده و ما نیز آن را قبول داریم به دست مىآید:
الف: زنان شایسته در مهمترین کارهاى سیاسى- اجتماعى کشور حق راى دارند.
ب: پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم به دیدگاه زنان توجه داشت و اگر آنان به کسى امان مىدادند قبول مىفرمود.
ج: به رغم آن که در جهان دمکراسى، توجه به حق نظر و راى زن سابقه چندانى ندارد، اسلام راى زن را از آغازپیدایش این دین، محترم شمرده است.