سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زن وسیاست

گزارش تکان‌دهنده از وضعیت زنان در عراق
یکی از پرسنل صلیب سرخ که نخواست نامش فاش شود گفت: در عراق زندانیان زن حتما مورد تجاوز قرار می‌گیرند که در رأس آن بازجویان آمریکایی قرار دارند.
هر چند که تا کنون گزارش های تکان دهنده‌ای در این زمینه منتشر شده است، اما عمق فاجعه ای که متوجه زنان و دختران عراقی در طول سالها شده است، به قدری دردناک است که آن را می توان هم ردیف با جنایات آمریکا در ژاپن و یا قتل عام مردم ویتنام توصیف کرد.

 به گزارش شیعه نیوز به نقل از جهان، زنان عراق از آسیب پذیرترین اقشار این کشور در خلال تجاوز و اشغال 5 ساله سرزمین بین النهرین به شمار می روند.

بحران عدم ازدواج دختران عراقی که در سال های پایانی حکومت صدام به فراتر از یک میلیون دختر ازدواج نکرده رسیده بود، اکنون از مرز دو میلیون دختر ازدواج نکرده گذشته است و این در حالیست که 35 درصد دختران عراقی مدرسه و تحصیل و بیش از 20 درصد نیز دانشگاه را به دلیل اشغال کشورشان و تبعات ناشی از آن ها ترک کرده‌اند.

کشتارها و خشونت‌های 5 سال اخیر عراق، سرپرست های بسیاری از خانواده‌های عراقی را به قبرستان فرستاد و بسیاری از زنان عراقی را وادار کرد تا بار سنگین تأمین معاش خانواده خود را به دوش بکشند.

آمارها حکایت از آن دارد که 35 درصد از زنان عراقی که خانواده‌های خود را از دست داده‌اند، مجبور بوده تن به کار داده تا معاش خود را تأمین نمایند. آنان مجبورند از کودکان خود نیز به عنوان کارگر یا دستفروش استفاده نمایند.

برخی خانواده های عراقی که توان تأمین معاش زندگی خود را ندارند به ناچار دختران خود را به راحتی شوهر می دهند و برخی از کشور های عربی با استفاده از همین معضل، دختران عراقی را از چنگ خانواده‌هایشان خارج می نمایند.

آمار فحشا و فساد اگر چه در عراق مشخص نیست اما به خوبی معلوم است که فساد و فحشا در عراق پس از اشغال آن رشد فزاینده یافته است و این موضوع در مناطق مرکزی این کشور به ویژه بغداد بیشتر دیده می‌شود.

متاسفانه به دلیل عدم امنیت آمار تجاوز به عنف نیز افزایش یافته است و راه به انحراف کشیدن زنان و دختران را در عراق هموار می کند.

این موضوع حتی به نیروهای آمریکایی نیز سرایت کرده و آنان بدون در نظر گرفتن معیارهای حاکم بر عراق به کارمندان و زندانیان زن عراقی تجاوز کرده‌اند. این موضوع به تأیید صلیب سرخ نیز رسیده است.

یکی از پرسنل صلیب سرخ که نخواست نامش فاش شود گفت: در عراق زندانیان زن حتما مورد تجاوز قرار می‌گیرند که در رأس آن بازجویان آمریکایی قرار دارند.

وی گفت: خشونت در خانواده‌های عراقی نیز پس از اشغال این کشور افزایش یافته و تنبیه بدنی زنان و یا تن دادن به ازدواج‌های اجباری تشدید شده است.

وی خاطرنشان ساخت: سالها طول می کشد تا رنج و عذابی که پس از اشغال عراق بر زنان این کشور تحمیل شده است زدوده شود. بیماری‌های عصبی، عدم امید به زندگی، فکر کردن به خودکشی نمره تلخ اشغال عراق برای زنان عراقی است.


منبع: جهان امروز

 

ارسال شده در توسط لیلا حق جو

این نامه در سال 1312 از بیروت که امام عازم حج بودند ارسال شده است :

تصدقت شوم، الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوت قلبم گردیدم؛ متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آیینه قلبم منقوش است.

عزیزم، امیدوارم خداوند شما را به سلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند.

[حال] من با هر شدتی باشد می‌گذرد؛ ولی به حمدالله تاکنون هرچه پیش آمد، خوش بوده و الان در شهر زیبای بیروت هستم.

حقیقتا جای شما خالی است.

فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی منظره خوش دارد.

صد حیف که محبوب عزیزم همراهم نیست که این منظره عالی به دل بچسبد.

جای شما خیلی خیلی خالی است.  دلم برای پسرت [سیدمصطفی] قدری تنگ شده است...

ایام عمر و عزت مستدام .

تصدقت . قربانت ؛ روح‌الله

 


ارسال شده در توسط

حرفهایی که زنان عاشق شنیدنشان هستند  

چیزی وجود دارد که هر مردی لازم است درمورد همسرش از آن مطلع باشد: گفتن چه حرفهایی باعث خوشحالی او میگردد. وقتی سخن از تعریف و تمجید بمیان می آید زنان تـبـدیل به هیولای خـون آشـام گـرسـنـه ای می گـردند که همیشه بیشتر و بیشتر و بیشتر طلب میکنند! و اگر شما خواسته شان را برآورده نمایید، در عـوض بـسیـار بـیـشتـر از طرف همسرتان مورد محبت و توجه قرار خواهید گرفت و آنها خوب می دانند که چطور این کار شما را جبران کنند.


چه ازدواج کرده باشید و چه در دوران نامزدی بسر میبرید، این قانون را بیاد داشته باشید: برای آمـاده نـگاه داشـتـن یک زن جهت ابراز مهر و محبت به شما، کافی است نکات مثبت بسیاری از او را به وی یادآوری نمایید.

در ادامه به 10 مطلبی که همسر شما عاشق شنیدن آنها است اشاره میکنیم:

شماره 10

روز خوبی داشتی؟ هـنـگامیـکه از همسر خود در مورد چگونگی گذراندن روزش پرسش میکنید، برداشت او این خواهدبود که شما انسان با فکری هستید و مشتاقید بدانید وی ساعات کاری خود را چگونه سپری کرده است. اما یـک هشـدار: ایـن سـؤال بـه هـمـسـر شـمـا مجوز آن را خواهد داد که چند ساعتی در مورد کوچکترین اتفاقاتی که برایش افتاده صحبت نمایـد. پس برای مدت زمانی طولانی آماده نشستن و شنیدن داستانهای او شوید.

چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد: زنها به آنچه که در فکر شما میگذرد، توجه زیادی دارند. پرسش در مورد چگونگی روز او نشان می دهد کـه شمـا پذیرا، مشتـاق و علاقمند به گوش دادن حرفهای همسرتان هستید. با این عمل به او فرصتی می دهیـد تا خودش را خـالی نـموده و شما را به عنوان همراز و محرم اسرار خود در نظر بگیرد. اگر چه ممکن است بیش از زمانی که انتظار دارید مجبور به شنیدن صحبتهایش شوید، اما وقتی تمام شد، او شروع به صحبت در مورد شما خواهد کرد.

شماره 9

نمی تونم بگم چقدر دلربا و زیبا هستی همانطور که مشخص است، این بـه او مـی رسـاند که شما وی برای شما جذاب بوده و فرد دیـگری بـه چشمتان نمی آید. از طرف دیگر باعث افزایش اعتماد بنفس در او خواهد شد.

چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد: این جمله بخصوص در روابط زناشویی بلند مدت مؤثر واقع می شود چرا که شما به همسر خود اطمینان میدهـید هنوز به او علاقه دارید. در عوض همسرتان نیز سعی خواهد کرد این زیبایی و دلربایی را با شما تقسیم نمایید. سؤالی هست؟ اینجوری فکر نمیکنید؟

شماره 8

در مورد ‌[ هر چیزی ] چه احساسی داری؟ پـرسیدن این سؤال به همسرتان نشان می دهد که شما خالصانه برای احـساسـات او اهمیت قائل هستید. زنها عاشق بیان احساسات خود در مورد هر موضوع قابل تصوری می بـاشند. با این حـال بـدانید که خود را در دام گفـتگویـی طولانی و عمیق در مورد آن موضوع گرفتار خواهید کرد. بنابراین اگر شب تصمیم دیدن مسابقه فوتبالی را دارید، این سؤال را مطرح نکنید.

چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد: این سؤال بیانگر جنبه مهربانی و دلسوزی یک فرد است. وقتی همسرتان در می یابد که شما توجهتان را به وی مبذول داشته اید، او نـیـز متقابلا تمام احساسات خود را با شدتی بسیار بیشتر، اهدا خواهد نمود. یعنی اگـر قـبـلا فـقـط فردی جذاب بشمار می آمدید، اکنون همانند جواهری در چشم او جلـوه خواهید کرد. متوجه منظورم می شوید؟

شماره 7

تو زیبا تر از دوستان دیگرت هستی قرار دادن او از بین همتاهایش بر سکوی نخست زیبایی باعث بالا رفتن اعتمـاد بـنفـس وی شـده و سـبـب می گـردد تا هـمـسر شمـا در تـصـوراتش بر دوستان هم جنس خود بتواند فرمانروایی کند. این تحسین و تعریف بسیار مهمی در دنیای زنانه محسوب شده و امتیاز شما را در نزد همسرتان ارتقای چشمگیری خواهد داد.

چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد: گذشته از اینکه باعث می گـردد او از لحاظ زیبایی ظاهری خود را برتر از اطرافیانش تصور کند، این جمله کوتاه به همسرتان تفهیم میکند که شما تا چه حد برای وی ارزش قائل هستید. بعلاوه زمانی که دوستانش پیش شـما هستند، کمتر احساس نگرانی خواهد کرد. او در مـورد خـودش احـسـاس خـوبـی نموده و پاداش سلیقه بخرج دادن شما را خواهد داد. با اینحال یک احتمال جانبی بالقوه وجود دارد: یک همسر حسود این سخن را مدرکی برای متهم نمودن شما به اینکه قصد برانداز نمودن و چشم دوختن به دوستانش را دارید، بشمار خواهد آورد.

شماره 6

تو واقعا زرنگ و باهوشی با تـصـدیـق نـمودن هـوش و ذکـاوت وی، ایـن معـنی را می رسانید که علاوه بر محاسن ظاهری، متوجه ذهن و فکر توانمندش نیز شده اید. هـمـسر شـما بـا شنیدن این جمله در مورد همه جوانب زندگی خود احساس رضایت و خوشنودی خواهد نمود. این سخـن نشانه احترام از طرف شما برای همسرتان محسوب میگردد.

چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد: همسرتان این مسئله را که شما فقـط بـه فـکر روابط جنسی نیستید و قادرید ماورای چنین موضوعات فکر کنید را تحسین خواهـد کرد. زنها عاشق مردان صـمـیمی و خـوش قـلب مـی بـاشند و هیچ چیزی بهتر از بیان و تشخیص هوش و ذکاوت آنها نمی تواند صفات آقا منشانه شما را آشکار نماید.

 
شماره 5

در روابط زناشویی بسیار خوب هستی بیان این جمله باعث می گـردد هـمـسرتان احساس کند که یک الهه است. شنیدن این عبارت به همسر شـما تفهیم می کنـد کـه روابـط جنسی و زناشویی او به چشم شما بی عیب و نقص بوده و باعث می گردد که احساس نماید واقعا می داند کـه چگـونه باید مرد خود را راضی نگاه دارد.

چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد: تحسین و تمـجید از عملکرد او نشانگر این است که شما به روابط جنسی فقط به عنوان ابزاری برای ارضا نــمودن خود نگاه نکرده، بلکه همه جنبه های آنرا مورد ستایش قرار میدهید.

شماره 4

می خواهم همه عمرم را با تو سپری کنم ایـن جمله ای سنگین است؛ معنی آن فاصله زیادی با دادن پیشنهاد برای ازدواج نـدارد. بنابراین پیش از گفتنش به نامزدتان مراقب عواقبش باشید. اما بخاطر داشته باشید که ریسک کردن اغلب پاداش و نتیجه مطلوب به دنبال خواهد داشت. هنگامیـکه این جـمله را بیان می دارید، او از لحاظ روانی بسیار سرکیف می گردد. جـمـلات دیـگـری کـه تقریبا همین نتیجه را داشته ولی تعهدآوری آنها کمتر می باشد، عبارتند از: فقط تو میتونی تا این حد منو خوشحال کنی و من دوست ندارم با هیچ کس دیگری جز تو باشم.

چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد: همـه زنـها عاشق شنیدن جملاتی حاکی بر سرسپردگی دیرپا و با دوام از همسرشان هستند. مطمـئـن بـاشیـد کـه بـعد از گفتن این جمله سلامی همیشگی را از او خواهید شنید.

شماره 3

تو بهترین دوست منی به او می گویید که چگونه ماورا و فراسوی مسائل جنـسی می اندیشید و به این معنی اسـت که برای رابطه اتان ارزش قائل هستید و مایلید کارهایی را بـهـمراه او انجام دهید که مردان دیگر ممکن است رغبتی به آن نداشته باشند. همسرتان بعد از شنـیـدن ایـن جمله پیوستگی مقاومت ناپذیری با شما پیدا خواهد نمود.

چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد: این جـملات شـما را در نـظر وی بـجای یـک فرد عادی که مجبور به گذراندن وقتش با او است، به انسانی معنی دار و جذاب تـبـدیـل میکند. این شما را به ابتدای لیست خواسـتگـاران پرتاب میکند چراکه شما به مهمترین نکته اشاره کرده اید: دوستی و رفاقت.

شماره 2

تو یک مادر ایده آل خواهی شد اغلب زنها به دنبال این هستند که روزی بچه دار شونـد. هـمـچـنین اکـثـرا با خود کلنجار می روند که آیا در این راه مـوفـق خـواهد بـود یـا خـیر. بـا گفـتن این جمله به او اطمینان می دهید که حتما به هدفش خواهد رسید. به علاوه با ارضـای نیازهای درونی او باعث آرامش و تسکین وی می شوید. بیان این کلمات از زبان شما به عنوان یک همسر، او را تبدیل به خوشحال ترین انسان روی زمین خواهد نمود.

چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد: اینـگونه بطور غیر مستقیم به همسر خود می فهمانید که مایلید از او بچه دار شوید. واضح است که این نوایی بسیار خوشایند در گوش او می باشد. از این نقطه، همسرتان بیشتر پذیرای پیشرفت و ترقی شما خواهد شد.

شماره 1

تو زندگی منو کامل می کنی این به او می گوید که تنها فرد مورد علاقه شما است. همه زنها دوست دارند این جمله را از شوهرشان بشنوند. بـیـان ایـن عبـارت بـه مفهوم آن است که شما همسر خود را بصورت کامل پذیرفته ایـد و ایـنـکه او به صـورت موجودی اجتناب ناپذیر و همیشگی برای شما در آمده است. در همسرتان احساس لـذت بـخش غیر قابل تصوری بوجو آمده و تا چندین روز لبخند از لبانش جدا نخواهد شد.

چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد: این جـمـله اسـاسـا مـی گـوید که شما در زندگی به او نیاز داشته و نمیـتوانید بدون او به زندگی ادامه دهید. زنها از شنیدن چنین جملاتی بسیار مشعوف میگردند.

اشاره باشکوه

دوستت دارم این جمله دو کلمه ای معروف و کوتاه کـه هـمگی ما برایـش اهـمیت بسیار زیادی قائل هستیم، می تواند تاثیر شگرفی به همراه داشته بـاشد. اگر ازدواج کرده اید خوب است هر روزه چندین بار برای همسرتان تکرارش نمایید.

چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد: گفتن این عبارت بهـمسرتان بـاعث روشن نگاه داشتن شعله های آتشی می گردد که همیشه نیاز به برافروزی دارند. اگـر در بـین شما کسانی تـا حال این جمله را به همسرشان نـگفـتـه انـد، هر گاه احساس آمادگی نمودید، تردید به خود راه نداده و آن را بیان کنید. هیچگاه از گفته خود پشیمان نخواهید شد وقتی که عکس العمل او را می بینید ( یا احساس می کنید ).

گفتگوی عشق

اکنون که آموختید که چگونه می توانید همسر خود را خوشنود کرده و صورتش را سـرخ نمایید، اینکار را انجام دهید! فقط به این نکته فکر کنید که او در جواب کار شما در آینده چطور جبران خواهد نمود

ارسال شده در توسط لیلا حق جو

امروز اوّل ذی الحجّه ـ سالروز پیوند علی (ع) و فاطمه (س)ـ است ؛ با سر گرفتن این ازدواج قرار است 11 نور از سلالهء زهرای اطهر زاده شود ، چگونگی و مراسم و قول و قرار ها را شنیده ام ـ امّا اینکه ما چه کنیم تا نزدیکتر شویم به این نورانیّت ؟

 

نمی دونم توی این دوران که هر از گاهی سیمان و دیوار و ... جای مهر و محبّت رو توی خونه ها گرفته ـ چطور باید از ازدواج و معیارهاش و ..... حرف زد ؟ چطور باید همسری رو انتخاب کرد که فرزندانی خوب ... ؟ ساده ازواج کردن یعنی چی ؟ نمی دونم شوهر کردن و زن گرفتن کجای این عهد الهی جا می گیره وقتی فقط دیدمون سالن شب عروسی و ماندگاری یه شب از هزاران شب زندگیمونه و یا جهیزیه آنچنانی که روی داماد بنده خدا کم بشه و جیب پدر زن ( که بعد از ازدواج دخترش) خالی بشه و .................. 

 

پیوند مهر و ماه

ازدواج یکى از هدفهاى طبیعت است

اصل پیوستگى بین زن و مرد امرى سفارشى و تحمیلى نیست، بلکه از امورى است که طبیعت‏بشرى بلکه طبیعت‏حیوانى، با رساترین وجه آن را توجیه و بیان مى‏کند و از آنجا که اسلام دین فطرت است طبعا این امر را تجویز کرده است، (و بلکه مقدار طبیعیش را مورد تاکید هم قرار داده).

و عمل تولید نسل و همچنین جوجه‏گذارى که از اهداف و مقاصد طبیعت است‏خود تنها عامل و سبب اصلى است که این پیوستگى را در قالب ازدواج ریخته و آن را از اختلاطهاى بى‏بندوبار و از صرف نزدیکى کردن در آورده تا شکل ازدواج توام با تعهد به آن بدهد.و به همین جهت مى‏بینیم حیواناتى که تربیت فرزندشان به عهده والدین است، زن و مرد و به عبارت دیگر نر و ماده خود را نسبت‏به یکدیگر متعهد مى‏دانند، همانند پرندگان که ماده آنها مسؤول حضانت و پرورش تخم و تغذیه و تربیت جوجه است و نر آنها مسؤول رساندن آب و دانه به آشیانه.

و نیز مانند حیواناتى که در مساله تولید مثل و تربیت فرزند احتیاج به لانه دارند، ماده آنها در ساختن لانه و حفظ آن نیاز به همکارى نر دارد که اینگونه حیوانات براى امر تولید مثل روش ازدواج را انتخاب مى‏کنند و این خود نوعى تعهد و ملازمت و اختصاص بین دو جفت نر و ماده را ایجاب مى‏کند و آن دو را به یکدیگر مى‏رساند و نیز به یکدیگر متعهد مى‏سازد و در حفظ تخم ماده و تدبیر آن و بیرون کردن جوجه از تخم و همچنین تغذیه و تربیت جوجه‏ها شریک مى‏کند، و این اشتراک مساعى همچنان ادامه دارد تا مدت تربیت اولاد به پایان رسیده و فرزند روى پاى خود بایستد و از پدر و مادر جدا شود، و دوباره نر و ماده ازدواج نموده، ماده مجددا تخم بگذارد و...

پس عامل نکاح و ازدواج همانا تولید مثل و تربیت اولاد است، و مساله اطفاى شهوت و یا اشتراک در اعمال زندگى چون کسب و زراعت و جمع کردن مال و تدبیر غذا و شراب و وسایل خانه و اداره آن امورى است که از چهار چوب غرض طبیعت و خلقت‏خارج است و تنها جنبه مقدمیت داشته و یا فواید دیگرى غیر از غرض اصلى بر آنها مترتب مى‏شود.

آزادى‏هاى جنسى بر خلاف سنت طبیعت است

از این جا روشن مى‏گردد که آزادى و بى بند و بارى در اجتماع زن و مرد به اینکه هر مردى به هر زنى که خواست در آویزد و هر زنى به هر مردى که خواست کام دهد و این دو جنس در هر زمان و هر جا که خواستند با هم جمع شوند، و عینا مانند حیوانات زبان بسته، بدون هیچ مانع و قید و بندى نرش به ماده‏اش بپرد، همانطور که تمدن غرب وضع آنان را به تدریج‏به همین جا کشانیده، زنا و حتى زناى با زن شوهردار متداول شده است.

و همچنین جلوگیرى از طلاق و تثبیت ازدواج براى ابد بین دو نفرى که توافق اخلاقى ندارند و نیز ممنوع کردن زن از اینکه همسر مثلا دیوانه‏اش را ترک گفته، با مردى سالم ازدواج کند، و محکوم ساختن او که تا آخر عمر با شوهر دیوانه‏اش بگذارند.

و نیز لغو و بیهوده دانستن توالد و خوددارى از تولید نسل و شانه خالى کردن از مسؤولیت تربیت اولاد، و نیز مساله اشتراک در زندگى خانه را مانند ملل پیشرفته و متمدن امروز زیربناى ازدواج قرار دادن، و نیز فرستادن شیرخواران به شیر خوارگاههاى عمومى براى شیر خوردن و تربیت‏یافتن، همه و همه بر خلاف سنت طبیعت است و خلقت‏بشر به نحوى سرشته شده که با سنت‏هاى جدید منافات دارد.

بله حیوانات زبان بسته که در تولد و تربیت، به بیش از آبستن شدن مادر و شیر دادن و تربیت کردن او یعنى با او راه برود، و دانه بر چیدن و یا پوزه به علف زدن را به او بیاموزد، احتیاجى ندارند طبیعى است که احتیاجى به ازدواج و مصاحبت و اختصاص نیز ندارد، ماده‏اش هر حیوانى که مى‏خواهد باشد، و نر نیز هر حیوانى که مى‏خواهد باشد، چنین جاندارانى در جفت گیرى آزادى دارند، البته این آزادى هم تا حدى است که به غرض طبیعت‏یعنى حفظ نسل ضرر نرساند.

مبادا خواننده عزیز خیال کند که خروج از سنت‏خلقت و مقتضاى طبیعت اشکالى ندارد، چون نواقص آن با فکر و دیدن برطرف مى‏شود، و در عوض لذائذ زندگى و بهره‏گیرى از آن بیشتر مى‏گردد، و براى رفع این توهم مى‏گوئیم این توهم از بزرگترین اشتباهات است، زیرا این بنیه‏هاى طبیعى که یکى از آنها بنیه انسانیت و ساختمان وجودى او است مرکباتى است تالیف شده از اجزائى زیاد که باید هر جزئى در جاى خاص خود و طبق شرایط مخصوصى قرار گیرد، طورى قرار گیرد که با غرض و هدفى که در خلقت و طبیعت مرکب در نظر گرفته شده، سازگار باشد، و دخالت هر یک از اجزا در بدست آمدن آن غرض و به کمال رساندن نوع، نظیر دخالتى است که هر جزء از معجون و داروهاى مرکب دارد و شرایط و موفقیت هر جزء، نظیر شرایط و موفقیت اجزاى دارو است که باید وصفى خاص و مقدارى معین و و وزن و شرایطى خاص داشته باشد، که اگر یکى از آنچه گفته شد نباشد و یا کمترین انحرافى داشته باشد اثر و خاصیت دارو هم از بین مى‏رود(و چه بسا در بعضى از موارد مضر هم بشود).

از باب مثال انسان موجودى است طبیعى و داراى اجزائى است که بگونه‏اى مخصوص ترکیب‏یافته است و این ترکیبات طورى است که نتیجه‏اش مستلزم پدید آمدن اوصافى در داخل و صفاتى در روح و افعال و اعمالى در جسمش مى‏گردد، و بنا بر این فرض اگر بعضى از افعال و اعمال او از آن وصف و روشى که طبیعت‏برایش معین کرده منحرف شود، و خلاصه انسان روش عملى ضد طبیعت را براى خود اتخاذ کند، قطعا در اوصاف او اثر مى‏گذارد، و او را از راه طبیعت و مسیر خلقت‏به جائى دیگر مى‏برد، و نتیجه این انحراف بطلان ارتباطى است که او با کمال طبیعى خود و با هدفى که دارد، به حسب خلقت در جستجوى آن است.

و ما اگر در بلاها و مصیبتهاى عمومى که امروز جهان انسانیت را فرا گرفته و اعمال و تلاشهاى او را که به منظور رسیدن به آسایش و سعادت زندگى انجام مى‏شود بى نتیجه کرده و انسانیت را به سقوط و انهدام تهدید مى‏کند بررسى دقیق کنیم، خواهیم دید که مهمترین عامل در آن مصیبتها، فقدان و از بین رفتن فضیلت تقوا و جایگزینى به بى شرمى و قساوت و درندگى و حرص است، و بزرگترین عامل آن بطلان و زوال، و این جایگزینى، همانا آزادى بى حد، و افسار گسیختگى، و نادیده گرفتن نوامیس طبیعت در امر زوجیت و تربیت اولاد است، آرى سنت اجتماع در خانه و تربیت فرزند(از روزى که فرزند به حد تمیز مى‏رسد تا به آخر عمر)در عصر حاضر قریحه رافت و رحمت و فضیلت عفت و حیا و تواضع را مى‏کشد.

و اما اینکه توهم کرده بودند که ممکن است آثار شوم نامبرده از تمدن عصر حاضر را با فکر و رؤیت از بین برد، در پاسخ باید گفت: هیهات که فکر بتواند آن آثار را از بین ببرد، زیرا فکر هم مانند سایر لوازم زندگى وسیله‏اى است که تکوین آن را ایجاد کرده و طبیعت آن را وسیله‏اى قرار داده، براى اینکه آنچه از مسیر طبیعت‏خارج مى‏شود به جایش برگرداند، نه اینکه آنچه طبیعت و خلقت انجام مى‏دهد باطلش سازد و با شمشیر طبیعت‏خود طبیعت را از پاى در آورد، شمشیرى که طبیعت در اختیار انسان گذاشت تا شرور را از آن دفع کند و معلوم است که اگر"فکر"که یکى از وسایل طبیعت است در تایید شؤون فاسد طبیعت‏بکار برود، خود این وسیله هم همانند دیگر وسایل فاسد و منحرف خواهد شد و لذا مى‏بینید که انسان امروز هر چه با نیروى فکر آنچه از مفاسد را که فسادش اجتماع بشر را تهدید کرده، اصلاح مى‏کند.همین اصلاح خود نتیجه‏اى تلخ‏تر و بلائى دردناک‏تر را به دنبال مى‏آورد، بلائى که هم دردناک‏تر و هم عمومى‏تر است.

بدون فضائل نفسانى زندگى اجتماعى بشر از هم مى‏پاشد

بله، چه بسا گوینده‏اى از طرفداران این فکر بگوید که: صفات روحى که نامش را " فضائل نفسانى" مى‏نامند، چیزى جز بقایاى دوران اساطیر و افسانه‏ها و توحش نیست و اصلا با زندگى انسان مترقى امروز هیچ گونه سازشى ندارد، از باب نمونه: "عفت"، " سخاوت"، "حیا"، "رافت"و"راستگوئى"را نام مى‏بریم، مثلا عفت، نفس را بى جهت از خواهشهاى نفسانى باز داشتن است و سخاوت از دست دادن حاصل و دست رنج آدمى است که در راه کسب و بدست آوردنش زحمتها و محنتهاى طاقت‏فرسا را متحمل شده است و علاوه بر این مردم را تن‏پرور و گدا و بیکاره بار مى‏آورد.همچنین شرم و حیا ترمز بیهوده‏اى است که نمى‏گذارد آدمى حقوق حقه خود را از دیگران مطالبه کند و یا آنچه در دل دارد بى پرده اظهار کند.و رافت و دلسوزى که نقیصه بودنش احتیاج به استدلال ندارد، زیرا ناشى از ضعف قلب است، و راستگوئى نیز امروز با وضع زندگى سازگار نیست.

و همین منطق، خود از نتائج و ره‏آوردهاى آن انحرافى است که مورد گفتار ما بود، چون این گوینده توجه نکرده به اینکه این فضائل در جامعه بشرى از واجبات ضروریه‏اى است که اگر از اجتماع بشرى رخت‏بربندد، بشر حتى یک ساعت نیز نمى‏تواند به صورت جمعى زندگى کند.

اگر این خصلت‏ها از بشر برداشته شود و هر فرد از انسان به آنچه متعلق به سایرین است تجاوز نموده، مال و عرض و حقوق آنان را پایمال کند، و اگر احدى از افراد جامعه نسبت‏به آنچه مورد حاجت جامعه است‏سخا و بخشش ننماید، و اگر احدى از افراد بشر در ارتکاب اعمال زشت و پایمال کردن قوانینى که رعایتش واجب ست‏شرم نکند، و اگر احدى از افراد نسبت‏به افراد ناتوان و بیچاره چون اطفال و دیوانگان که در بیچارگى خود هیچ گناهى و دخالتى ندارند رافت و رحمت نکند، و اگر قرار باشد که احدى به احدى راست نگوید و در عوض همه بهم دروغ بگویند، و همه به هم وعده دروغ بدهند، معلوم است که جامعه بشریت در همان لحظه اول متلاشى گشته و بقول معروف"سنگ روى سنگ قرار نمى‏گیرد".

پس جا دارد که این گوینده حداقل این مقدار را بفهمد که این خصال نه تنها از میان بشر رخت‏بر نبسته، بلکه تا ابد هم رخت‏بر نمى‏بندد و بشر طبعا و بدون سفارش کسى به آن تمسک جسته، تا روزى که داعیه"زندگى کردن دستجمعى"در او موجود است آن خصلت‏ها را حفظ مى‏کند.

تنها چیزى که در باره این خصلتها باید گفت و در باره آن سفارش و پند و اندرز کرد، این است که باید این صفات را تعدیل کرده و از افراط و تفریط جلوگیرى نمود تا در نتیجه با غرض طبیعت و خلقت در دعوت انسان به سوى سعادت زندگى موافق شود، (که اگر تعدیل نشود و به یکى از دو طرف افراط و یا تفریط منحرف گردد، دیگر فضیلت نخواهد بود)و اگر آنچه از صفات و خصال که امروز در جوامع مترقى فضیلت پنداشته شده، فضیلت انسانیت‏بود، یعنى خصالى تعدیل شده بود، دیگر این همه فساد در جوامع پدید نمى‏آورد و بشر را به پرتگاه هلاکت نمى‏افکند بلکه بشر را در امن و راحتى و سعادت قرار مى‏داد.

حال به بحثى که داشتیم برگشته و مى‏گوئیم: اسلام امر ازدواج را در موضع و محل طبیعى خود قرار داده، نکاح را حلال و زنا و سفاح را حرام کرده و علاقه همسرى و زناشوئى را بر پایه تجویز جدائى(طلاق)قرار داده، یعنى طلاق و جدا شدن زن از مرد را جایز دانسته و نیز به بیانى که خواهد آمد این علقه را بر اساسى قرار داده که تا حدودى این علاقه را اختصاصى مى‏سازد، و از صورت هرج و مرج در مى‏آورد و باز اساس این علقه را یک امر شهوانى حیوانى ندانسته، بلکه آن را اساسى عقلانى یعنى مساله توالد و تربیت دانسته و رسول گرامى در بعضى از کلماتش فرموده: "تناکحوا تناسلوا تکثروا..."(یعنى نکاح کنید و نسل پدید آورید و آمار خود را بالا ببرید).

اسلام مردان را بر زنان استیلا داده است: اگر ما در نحوه جفت گیرى و رابطه بین نر و ماده حیوانات مطالعه و دقت کنیم خواهیم دید که بین حیوانات نیز در مساله جفت گیرى، مقدارى و نوعى و یا به عبارت دیگر بوئى از استیلاى نر بر ماده وجود دارد و کاملا احساس مى‏کنیم که گوئى فلان حیوان نر خود را مالک آلت تناسلى ماده، و در نتیجه مالک ماده مى‏داند و به همین جهت است که مى‏بینیم نرها بر سر یک ماده با هم مشاجره مى‏کنند، ولى ماده‏ها بر سر یک نر به جان هم نمى‏افتند، (مثلا یک الاغ و یا سگ و یا گوسفند و گاو ماده وقتى مى‏بینند که نر به ماده‏اى دیگر پریده، هرگز به آن ماده حمله‏ور نمى‏شود، ولى نر این حیوانات وقتى ببیند که نر ماده را تعقیب مى‏کند خشمگین مى‏شود به آن نر حمله مى‏کند).

و نیز مى‏بینیم آن عملى که در انسانها نامش خواستگارى است، در حیوانها هم ( که در هر نوعى به شکلى است) از ناحیه حیوان نر انجام مى‏شود و هیچگاه حیوان ماده‏اى دیده نشده که از نر خود خواستگارى کرده باشد و این نیست مگر به خاطر اینکه حیوانات با درک غریزى خود، درک مى‏کنند که در عمل جفت گیرى که با فاعل و قابلى صورت مى‏گیرد، فاعل نر، و قابل(مفعول)ماده است و به همین جهت ماده، خود را ناگزیر از تسلیم و خضوع مى‏داند.

و این معنا غیر از آن معنائى است که در نرها مشاهده مى‏شود که نر مطیع در مقابل خواسته‏هاى ماده مى‏گردد(چون گفتگوى ما تنها در مورد عمل جفت گیرى و برترى نر بر ماده است و اما در اعمال دیگرش از قبیل بر آوردن حوائج ماده و تامین لذتهاى او، نر مطیع ماده است)، و برگشت این اطاعت(نر از ماده)به مراعات جانب عشق و شهوت و بیشتر لذت بردن است، (هر حیوان نرى از خریدن ناز ماده و بر آوردن حوائج او لذت مى‏برد)پس ریشه این اطاعت قوه شهوت حیوان است و ریشه آن تفوق و مالکیت قوه فحولت و نرى حیوان است و ربطى به هم ندارند.

و این معنا یعنى لزوم شدت و قدرتمندى براى جنس مرد و وجوب نرمى و پذیرش براى جنس زن چیزى است که اعتقاد به آن کم و بیش در تمامى امت‏ها یافت مى‏شود، تا جائى که در زبانهاى مختلف عالم راه یافته بطورى که هر شخص پهلوان و هر چیز تسلیم ناپذیر را "مرد"، و هر شخص نرمخو و هر چیز تاثیر پذیر را"زن"مى‏نامند، مثلا مى‏گویند: شمشیر من مرد است‏ یعنى برنده است، یا فلان گیاه نر و یا فلان مکان نر است، و...

و این امر در نوع انسان و در بین جامعه‏هاى مختلف و امت‏هاى گوناگون فى الجمله جریان دارد، هر چند که مى‏توان گفت جریانش(با کم و زیاد اختلاف)در امت‏ها متداول است.و اما اسلام نیز این قانون فطرى را در تشریع قوانینش معتبر شمرده و فرموده: "الرجال قوامون على النساء بما فضل الله بعضهم على بعض" (1) ، و با این فرمان خود، بر زنان واجب کرد که درخواست مرد را براى همخوابى اجابت نموده و خود را در اختیار او قرار دهند.

پى‏نوشت: 1. مردان مستولى و سرپرست زنان هستند به جهت آن برترى که خداى تعالى بعضى را بر بعضى دیگر داده. سوره نسا، آیه 34.

 کتاب: ترجمه المیزان، ج 4، ص 285

نویسنده: علامه طباطبایى

منبع :وبلاگ ای تشنه لب 


ارسال شده در توسط لیلا حق جو

محسن قرائتی درکنگره خانواده و سلامت جنسی با بیان اینکه خدا که ما را خلق کرده، مهندسی جنسی را نیز در ما به ودیعت گذاشته، گفت: «اگر قرآن را کنار بگذاریم، گیج می‌شویم.»

حجت الاسلام محسن قرائتی غریزه جنسی را یکی از حکمت‌های خداوند ذکر کرد و گفت: «برای بقای نسل، ارتباط فامیل‌ها و قبیله‌ها، آرام‌بخشی، توسعه شخصیت، شکستن استبداد و خودرایی و شکستن غرور غریزه جنسی در انسان وجود دارد».

رئیس ستاد اقامه نماز تصریح کرد: «آزادی زن در غرب باعث شده که غربی‌هادر لذت جنسی هم سرشان کلاه رفته است و لذت جنسی‌شان کمتر از مومنان است زیرا آنها زمانی که ازدواج می‌کنند، بارها و بارها لذت جنسی را تجربه کرده‌اند و ازدواج چیز جدیدی به آنها نمی‌دهد».

وی با بیان اینکه «در آمریکا طلاق گرفتن مانند تاکسی گرفتن در ایران است»، گفت: «نظام خانواده در غرب به دلیل هرزه‌گی گسسته است. اسلام توصیه می‌کند در شهوت نیز باید تمرکز داشت. خدا به زنان می‌گوید زینت خود را به کس دیگری نشان ندهند. این باعث می‌شود که در لذت جنسی تمرکز به وجود آید و لذت آن چند برابر شود».

رییس نهضت سوادآموزی با اشاره به اینکه کسی که همسر دارد، دو رکعت نمازش برابر هفتاد رکعت است، گفت: «زن و نماز یک خاصیت دارند. هر دو آنها از فحشا و منکر جلوگیری می‌کنند. اگر کسی زود ازدواج کند، 60درصد ایمان خود را حفظ کرده است. ازدواج در همه امور زندگی نقش دارد».

وی ادامه داد: «بسیاری از ازدواج‌ها در سال‌های اول زندگی شکست می‌خورند چون زوجین بچه‌دار نمی‌شوند؛ در حالی که تمام کمالات انسان در مادر شکوفا می‌شود. ضروری‌ترین نیازهای انسان، نیاز به اکسیژن، غذا و لباس است. قرآن همسران را تعبیر به لباس کرده است. بنابراین نیاز به همسر نیز جزو ضروری‌ترین نیازها است».

قرائتی با بیان اینکه باید آداب و رسومی را که خودمان درست کردیم بشکنیم، گفت: «چه کسی گفته زن بیوه نباید ازدواج کند. چه کسی گفته است در محرم و صفر رابطه زناشویی نباید باشد. مشکل ما در کمیسیون نیست، باید آداب و رسوم زاید ازدواج را حذف کرد. اسلام ازدواج را راحت‌ترین کارها قرار داده است اما برای طلاق موانع زیادی گذاشته است. اما ما آمدیم به جای لباس شنا، لحاف به خودمان بستیم و حالا می‌خواهیم شنا کنیم. باید این لحاف را دور بیندازیم».

وی افزود: «شب اول هر ماه آمیزش جنسی مکروه است جز شب اول ماه رمضان که این کار مستحب است. این نشان می‌دهد که باید راه را باز کنیم. برای این کار هم احتیاجی به کمیسیون نیست. کمی عرضه می‌خواهد. اگر دو سه تا آخوند همانند نواب‌صفوی و چند کت و شلواری مانند شهید رجایی داشتیم، این همه مشکل نداشتیم».

رییس ستاد اقامه نماز ادامه داد: «ازدواج موقت را قفل کردیم و می‌گوییم چه کار کنیم. پدر به دخترش می‌گوید بعد از لیسانس گرفتن ازدواج کن. چه کسی گفته باید چنین قید و بندهایی قرار دهیم. چه کسی گفته باید به دلیل مرگ فلانی تا 40 روز ازدواج را عقب بیندازیم. من دخترم را در دبیرستان شوهر دادم. خودمان هستیم که برای خودمان گیر درست کرده‌ایم».

وی با بیان اینکه قرآن می‌گوید یکی از وظایف انبیا، شکستن غل و زنجیرهاست، گفت: «چرا می‌گوییم تا وقتی دختر اول ازدواج نکرده، دختر دوم هم نباید ازدواج کند. چرا پسری که سربازی نرفته نباید زن بگیرد. پسر زن بگیرد، سربازی‌اش را هم برود. ما باید کاری کنیم که ازدواج در ایران تسهیل شود. باید قانونی درست شود که کسی که زن دارد، کمتر از دو سال خدمت سربازی انجام دهد. ما روی میخ نشستیم می‌گوییم آخ. چه اشکالی دارد ستادی درست شود برای ازدواج با 14 سکه. با جهیزیه سبک و با فاصله طولانی بین عقد و عروسی. البته در مدت عقد، زن و مرد باید از هم کام بگیرند اما دیرتر سر زندگی‌شان بروند. این کار چه اشکالی دارد».

قرائتی ادامه داد: «ازدواج و لذت جنسی آن‌قدر مهم است که قران می‌گوید وقتی زن ناشزه شد، رختخوابت را از وی جدا کن یعنی لذت جنسی آنقدر اهمیت دارد که بی‌توجهی به خواست جنسی زن یک نوع تنبیه محسوب می شود. در روایت داریم اگر کسی خواست با زنش خلوت کند، حق دارد هیچ‌کس را به خانه راه ندهد، حتی اگر مهم‌ترین مقام مملکت باشد. مشکلات اقتصادی نباید مانع از ازدواج شود. پول نداشتن یک غصه است و ازدواج نکردن هم یک غصه. چرا غصه پول نداشتن را با غصه ازدواج کردن دو برابر کنیم».

وی با بیان اینکه الان ازدواج‌ها، ازدواج آدم‌ها نیست بلکه ازدواج قالی و ماشین است، گفت: «باید به همان راهی رفت که خداوند فرموده است. قید و بندهایی هم که خودمان ساخته‌ایم به این موضوع ضربه می‌زند. پیغمبر روی منبر بود که یک زن به وی مراجعه کرد و گفت من شوهر می‌خواهم. پیغمبر سخنرانی خود را قطع کرد و گفت چه کسی حاضر است این زن را بگیرد. شأن ازدواج این قدر بالاست».

رییس ستاد اقامه نماز تصریح کرد: «نمی‌خواهم از دانشگاه آزاد تعریف کنم اما دانشگاه آزاد از زمان تشکیل خود قیدها را برداشته و در بیابان‌ها دانشگاه‌ ساخته است. از مدرسین بازنشسته استفاده می‌کند. چه اشکالی دارد بقیه ارگان‌ها نیز ساختارشکنی کنند. در همین خیابان فاطمی 10 تا سالن سخنرانی وجود دارد که یکی از آنها کافی است. این پول‌ها باید در جای دیگری خرج شود».

وی با بیان اینکه هر جا از اسلام دور شدیم برای آن کنگره می‌گیریم، خاطر نشان کرد: «فقط باید موانع را رفع کنیم. مشکل مملکت ما با چند تا خط شکن رفع می‌شود».



ارسال شده در توسط

به گزارش شیعه نیوزبه نقل از ابنا، دهها کلوپ شبانه در خیابانهای محله مرابا در دمشق پایتخت سوریه ردیف شده‌اند.


در اینجاست که مردان از راه‌های دور و نزدیک با ماشین‌هایی که پلاک آنها نه فقط از سوریه بلکه از عراق و عربستان‌سعودی است می‌آیند تا شاهد رقص دختران جوان باشند. بیشتر رقاصان در سنین زیر بیست سال هستند و بسیاری از آنها پناهجویان عراقی‌اند.


بنابراین گزارش اطراف این رقاصان محافظانی هستند که مانع از نزدیک شدن مردان به آنها می‌شوند. این محافظان همچنین دلال رابطه جنسی برخی تماشاچیان با این دختران هستند.


خشونت‌هایی که طی چهارسال گذشته و بدنبال سرنگونی صدام توسط آمریکا در عراق رخ داده موجب پناهندگی صدها هزار عراقی به سوریه و اردن شده است. در این گزارش آمده است که بزرگترین چالش متوجه زنانی است که باید از خانواده‌هایشان حمایت مالی کنند. مقام‌های دولتی سوریه و سازمان‌های امدادرسانی تعداد دقیق این افراد را نمی‌دانند اما بسیاری از این زنان می‌گویند چاره‌ای جز کار کردن در اماکنی نظیر مرابا ندارند.


«رفیف» دختر چهارده ساله‌ای است با چشمان بیگناه و موهای بلند، بنظر نمی‌رسد که او عمق بحرانی که در آن بسر می‌برد را درک می‌کند. او می‌گوید: "من چهار برادر و سه خواهر دارم که ازدواج کرده‌اند . آنها همگی در بغداد هستند. تنها من، مادرم و برادر کوچکم اینجا هستیم. هیچیک از اعضای خانواده‌ام نمی‌دانند که من اینجا به چه کاری مشغولم." او می‌گوید که ممنوعیت اشتغال به کار در سوریه موجب شد که مادرش بدنبال کارهای دیگر بگردد.


رفیف می‌افزاید برای هر شب کار در کلوپ ?? دلار می‌گیرد، اما وقتی به ویلای خصوصی افراد می‌رود ??? دلار می‌گیرد. وی می‌گوید: من یک‌بار به جرم روسپی‌گری دستگیر و به عراق بازگردانده شدم. اما با یک پاسپورت جعلی به اینجا برگشتم.


حکومت سوریه اعلام کرد پلیس دختران روسپی عراقی را که برخی از آنها ?? سال داشته‌اند در کلوپهای شبانه دستگیر کرده است.
لارنس جولز از آژانس پناهندگان سازمان ملل متحد می‌گوید: “ما بطور فزاینده‌ای شاهد زنانی هستیم که توانایی رفع احتیاجات خود را ندارند و در شرایطی نظیر روسپی‌گری آسیب‌پذیری بیشتری دارند.” وی می افزاید: “وحشت و شرم موجب شده که حکومت و سازمان‌های امداد‌رسانی نتوانند برآوردی از رقم دقیق قربانیان روسپی‌گری در سوریه داشته باشند.”


زنانی که توسط پلیس دستگیر می‌شوند یا به زندان می‌روند و یا به مراکز بهزیستی فرستاده می‌شوند. افرادی که به بهزیستی می‌روند معمولا از این اماکن فرار می‌کنند. بسیاری از زنان جوانی که به امید یک زندگی راحت و امن عراق را ترک کرده‌اند در شرایط دشوارتری در سوریه بسر می‌برند .



ارسال شده در توسط

    من از شمع سه چیز آموختم : 1ایستاده بمیرم  2 بی صدا بمیرم  3  به پای دوست بمیرم

 

 

 

 

 

 


ارسال شده در توسط لیلا حق جو

یافتاح

چند وقت پیش ،داشتم توی اینترنت می چرخیدم ؛

خیلی اتفاقی ،چند تا مقاله پیدا کردم ،که نویسنده هاش دل پری از این مسأله

اطاعت زن از شوهر داشتند .

گفتم ،اینم عجب معضلی بوده و ما خبر نداشتیم ها .

آقا ! کل اسلام را باهاش زیر سؤال برده بودند.

بابا جل الخالق ها ! اینقدر بلد بودند قلم فرسایی کنند ،

که وقتی تا آخر مقاله را خوندم ،از خودم (به عنوان موجودی مظلوم)

و از همسرم (به عنوان عضوی از یک گروه خیلی _زیاد خیلی_ظالم) ،

و همه بشریت ؛نفرت داشتم !!

من که تا حالا ،تو این باغا نبودمو جدایی بین خودم و همسرم

حس نمیکردم ، حالا شده بودم یه آدم لجول و بد اخلاق !

حس میکردم ؛ هر حرفی که میزنه در راستای همون اطاعته است ،

خیلی با اکراه زیر بار حرفاش میرفتم _اونم از ترس خدا_

خلاصه چند روزی این مسأله فکرمو به خودش مشغول کرده بود ،

تا اینکه فرصتی پیش اومد ؛ تا با یک نفر که اطلاعات فقهی خوبی داشت ،

راجع به این موضوع صحبت کنم .

ازش پرسیدم :

بابا ! این مسأله اطاعت زن از شوهر چیه ؟!

چرا اینقدر حرف و نقل به پا کرده ؟!

ایشون جواب داد:

اطاعت زن از شوهر در شرع مطرح شده و شامل سه مورد است:

1- تمکین خاص زن از شوهر

2- اجازه خروج از منزل

3- پرهیز از متنفرات 

بهش گفتم :

ببین داداش من ،درست توضیح بده ؛ ببینم موضوع از چه قراره؟!

گزینه مزینه و این سوسول بازیها به درد من نمیخوره .

انصافا اونم سنگ تموم گذاشت.از سیر تا پیاز را برام توضیح داد.

گفتش :

گزینه یک که علتش واضحه !!

خداوند از اون جایی که خودشون بهتر این موجود عجیبی که 

خلق کرده اند را کامل میشناسند ،

(منونمیگفت عجیبا!)

این حق را برای اون موجود عجیب و این تکلیف را برای زن قرار داده اند.

بعدش تا من اومدم دهانمو باز کنم ، گفتش :

دیگه بیشتر از این سؤال نکن ،که نمیتونم توضیح بدم !

گفتم سؤال نکن ! میزنم.....إإإإإإ ....چی کار میکنی؟!

بعد ادامه داد:

مورد دوم هم که خروج از منزله ،

به مدیریت مرد در خانواده برمیگرده .

و اینکه خداوند مرد را مدیر و سرپرسته خانواده معرفی کرده است .

ولی اینکه چرا این مسئولیت سنگین به مرد واگذار شده ،

علت های روانشناسی و جامعه شناسی متعددی داره ،

که اگه الان بخوام برات بگم از موضوع اصلی مون فاصله میگیریم.

باشه سر فرصت !

تو دلم گفتم :آره جون خودت ! 

بگذریم ،ایشون ادامه داد:

البته این مورد را با شرط ضمن عقد میشه در راستای 

خواسته های زن کنترل کرد .

گفتم :یعنی چه جورکی ؟!

گفتش :خانم ها میتونند هر موردی که براشون مهمه ،

مثل ادامه تحصیل تا آآآ...خر عمر (بامد کشیده بخوانید!)

یا کار کردن بیرون از منزل (مثلا تا بوق سگ!)

یا زندگی در یه محل خاص و... .

حتی جزئی ترین مسائل را هم میشه در این شرط وارد کرد .

البته اگه اون موقع تو گیرودار عاشقی نباشن و حواسشون به این چیزا باشه !

باخودم گفتم :خوب اینم برا خودش یه حرفیه !  

یه چیزی گفت که من برام زیاد جالب بود .

گفتش : حتی اگه یه خانم اون موقع که ازدواج میکنه ،

سر کار میرفته، مرد بعدا حق نداره بهش بگه :نرو

چون اون خودش در واقع یه شرط عملی است . 

البته ایشون نظر شخصی شون ، این بود که ؛

این مورد (مورد2)به استحکام خانواده خیییییلی(غلیظ ادا شود!) 

 کمک میکنه . چون از هرکی هرکی ، هرج و مرج ، تظاهرات ،

تجمع ،توقف بی جاو خلاصه همه چی دیگه ، جلوگیری میکنه .

و اما مورد سوم ، یعنی پرهیز از متنفرات ؛

من یکی که تا حالا نمیدونستم اینم جزء موارد اطاعته !

گفتش : این یعنی زن در خانه لباس یا مدل مو یا عطر و.. را که مرد

    از اون متنفر است را استفاده نکنه .اینم به خاطر اینه که وقتایی که

خانمها با همسرشون مشکلی پیدا میکنن ،جزء اولین اثرات روحیشون اینه که،

علاقه ای به رسیدن به خودشون نشون نمیدن و در واقع این ،یک حکم

کاملا کارشناسی شده است .چون در واقع این بی مهری ها و لجبازیها

از طرف خانم ها که کانون مهر و لطافت و زیبایی توی خونه هستن؛

اوضاع را روز به روز بدتر و متشنج تر میکنه .

در واقع خداوند با این حکم خواسته اند ،زودتر صلح بر قرار بشه ،

چون در حالت های عادی که خانم ها اینقدر خوش ذوق و با سلیقه اند ،

که به هیچ عنوان از متنفرات استفاده نمیکنند.

بهش گفتم : 

چرا خدا برای مردها این چیزها را قرار نداده ؟!

آقا چشمتون روز بد نبینه (إن شاءالله) ؛

وقتی من اینو گفتم ،عصبانی شد و گفت : 

آخه تو هم شدی مسلمون ؟!!

چقدر سؤال میپرسی ؟!

خوب برای اونا هم کلی احکام دیگه گذاشته دیگه !

اصلا اگه من همه سؤالای دنیا را هم به تو جواب بدم ها ،

بازم تو میگی : آخه چرا این؟! آخه چرااون؟! آخه چرا اینطوری؟! و..

خلاصه مارو شست و گذاشت کنار!

بعد از خشک شدن اینجانب ،بقیه بحث را پیش گرفتیم.

بهش گفتم : خوب من که نمیتونم در ذهنمو ببندم و دم درش بنویسم:

« ورود هر گونه سؤال و شبهه اکیدأ ممنوع . متشکریم »

میتونم؟!

گفتش : نه ! ولی دو تا چیز ، همیشه گوشه ذهنت باشه :

یکی اینکه تمام احکام خداوند در راستای استحکام روابط خانوادگی و

متناسب با روحیات اعضای خانواده است.

و دوم اینکه ما حکمت خیلی از احکام را نمیتونیم بفهمیم ؛

چون ما محاله که به اندازه خالقمون ، بتونیم خودمونو بشناسیم .

اینجاها وظیفمون اینه که با تعبد اینگونه مسائل را قبول کنیم .

درسته جانم ؟؟

دیدم  انصافا راست میگه .

اصلا شاید علت اینکه توی شهادتین ، ما اول باید بگیم:

« أشهد أن لا إله الا الله »

و بعد از اون بگیم :

« أشهد أن محمد رسول الله »

اینه که ،در بدو ورود به دین ؛اول باید خداوند را به عنوان

همه کاره و ولی نعمت بپذیری ،بعدش از رسولش که دستور زندگی را 

از طرف اون همه کارت، برات میاره ،پیروی کنی .

پس اصل قبول دین تعبدی بودن اونه و هر چیزی که از طرف خداست ؛

باید اولش بپذیری و بدون چون وچرا عمل کنی ؛

بعدش اگه خواستی حکمت بعضی هاشو بدونی بری توی احادیث

و روایات بگردی تا پیداکنی.

ولی ماها متأسفانه که اسم خودمون را هم میزاریم مسلمون ؛

میایم اول میبینیم ، حقوق بشر و بقیه عالم چی میگند؛

بعدش میخایم دین را باهاش تطبیق بدیم .

من نمیدونم ! کافر شدن مگه شاخ و دم داره ؟!

همین که خدا را به عنوان همه کارت قبول نکردی کفر دیگه !!

در ضمن من به عنوان یک زن مسلمان ،

به همه دنیا اعلام میکنم :

« ما نیازی به دفاع هیچ کس _از حقوقمان_ نداریم .»

دین ما کامل ترین و بی نظیرترین الگوی زندگی است.

و در هر جا ، جز مصلحت و سعادت دنیا و آخرت ما

چیز دیگری نخواسته است.

شما هم اگر اینقدر مهربان و دلسوز هستید ،

اول مشکلات روزافزون خودتون را حل کنید ؛

بعد برین سراغ مشکلات بقیه کشورها !

«والسلام»

بر گرفته از وبلاگ ...


ارسال شده در توسط لیلا حق جو

دردهای بزرگ,مردهای بزرگ میزایند و مردهای بزرگ نیز دردهای بزرگ می خواهند.(ژان پل سارتر)


مرد بزرگ کسی است که هر موقع بخواهد بتواند بین احساسات و افکار خود حایلی ایجاد کن.(ناپلئون بناپارت)


مرد ضعیف همیشه بر اثر عشق ازدواج میکند(جانسون)


مردان بازیچه زنانند و زنان بازیچه شیطان(هوگو)


هرگاه مردی اشتباه میکند و نمی خواهد آن را بپذیرد عصبانی می شود.(برتون)


زندگانی مرد به دو قسمت تقسیم میشود:اول به زن خود خیانت نکند و نمی تواند و دوم مخواهد به زن خود خیانت کند و نمی تواند.


مردی که به زنش اجازه می دهد بر او فرمانروائی کند احمق است.(بناپارت)


مردی که زن میگیرد پرنده ای است که بال او را قطع کنند و زنی که شوهر قبول میکند,پرنده ایست که پر در می آورد.(اسمایلز)


زن


هر زنی را میتوان با ستایش هوشش یا سلیقه ی عالی اش در انتخاب بادبزن فریفت(چستر فیلد.)


زنی را که دوست داریم کسی است که از آن برخوردار نمی شویم.(بودلر)


زنها طبقه و فرقه ی معینی ندارند,ظرافت طبیعی و وقار و مداحت غریزی و سرعت انتقال و بذله گوئی تنها نشان آنهاست.(موپاسان)


خیلی ممنونم که مرد نشدم,زیرا در این صورت مجبور بودم با زنی ازدواج کنم.(مادام-دواشتال)


زنها هر قدر خود را بشویند باز هم بو میدهند.(سارتر)


زن دانا به مرد الهام میدهد و زن زیبا مرد را مفتون خویش میسازد و اما زن مهربان مرد را تصاحب می کند.


مرد آنچه را که میداند میگوید و زن آنچه را که خوشایند است.(ژان ژاک روسو)


وقتی زنی از زیبائی زن دیگر تعریف میکند حتما در زشتی او شکی ندارد.(دسیکا)


ارسال شده در توسط

از تمام دوستان وبینندگان این وبلاگ درخواست می کنم در مورد تعدد زوجات نظراتشونو مختصر برام بفرستید

مخلف یا موافق فرقی نمی کنه

دلیلتون چیه؟؟؟؟؟


ارسال شده در توسط لیلا حق جو
<      1   2   3      >