سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زن وسیاست

اگر زن و شوهر قصد دارند بچه‌دار شوند ولی چند ماه جماع کردند ولی بچه‌دار نشدند چه باید بکنند؟ چه دعاهایی در این مواقع باید خواند و چه اعمالی را باید رعایت کرد؟
طرح سوال :   
ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ پیروان خود را در امور بهداشت جسم و روان راهنمایی می‌فرمودند که اولاً از توکل و تکیه بر خداوند غافل نباشند و از او که طبیب و خالق ماست درمان دردهای ظاهر و باطن خود را طلب نمایند؛ «یا مَن اسمهُ دواءٌ و ذکرهُ شفاءٌ؛[1] ای خدایی که نام نیکویت دواست و یادت شفاست.» دوم اینکه خداوند از ما بندگان خود خواسته که از مسیر اسباب و مسبّبات طبیعی همراه با توکل به خدا برای حل مشکلات کمک بگیریم که رجوع به پزشک متخصص مورد تأیید شرع[2] و عقل است چه بهتر است انسان برای کارهای خود سهمی برای مشورت و استفاده از نظر افراد با تجربه و عالم باز کند. با توجه به پرسش شما معلوم است که به مشاوره (پزشکی، تغذیه، روان شناسی و دینی و...) اهمیت می‌دهید. این کار بسیار مفید است که انسانهای فهمیده از آن در زندگی خود استفاده می‌کنند. توصیه می‌شود به یک پزشک متخصص بسیار مجرّب رجوع کنید و با بیان سؤال خود از او راهنمایی‌ها و پیشگیری‌های بهداشتی (جسم و روان)مفید بخواهید. البته شما زمان ازدواج و سن خود رامطرح نکرده‌اید، امّا اگر تازه ازدواج کرده‌اید این تأخیر چند ماه اغلب طبیعی است. از قسمتی از پرسش شما استفاده می‌شود که خواستار رعایت مسائل دینی و شرعی برای بچه‌دار شدن هستید. و این همان قدم اول و صحیحی است که اسلام عزیز از والدین برای تربیت فرزند از والدین خواسته است و با دستورات دقیق آنها را راهنمایی فرموده است. مثل لقمه حلال خوردن والدین (از پولی که خمس و زکات آن پرداخت نشده غذا نخورید، چرا که انعقاد نطفه حاصل همین لقمه‌های غذاست). آرامش روحی، دعاهای مختلف، رعایت زمان‌های مخصوص برای مقاربت (برای بچه‌دار شدن). البته شما می‌توانید برای آگاهی بیشتر از اعمال آن به کتاب شریف حلیة المتقین نوشته علامه محمدباقر مجلسی (ره) رجوع فرمایید.
دعا: دعا و نیایش در زندگی انسان و آرامش روحی و رهایی انسان از بیماریهای روانی بسیار مؤثر است. در دستورات دینی ما بسیار توصیه به دعا شده است. در روایت داریم دعا قضاء و بلای حتمی را دفع می‌کند،[3] دعا باعث شفای بیماری می‌گردد[4] و نیز داریم که قبل از اینکه دچار گرفتاری و بلا شوید با دعا و خدا مأنوس باشید که هنگام مشکلات صدایتان برای ملائک آشنا باشد.[5] یکی از مسائلی که انسان واقعاً در آن محتاج دعاست، بحث اولاد سالم، با ایمان و صالح است. در قرآن شریف می‌خوانیم ک دو پیغمبر ـ حضرت زکریا و حضرت ابراهیم ـ در سنّ پیری به خدا التماس کردند و از پروردگار قادرشان خواستند که به آنها اولاد خوب عطا فرمایدو خداوند به آنها که زنانی نازا داشتند فرزند عطا فرمود.[6] البته دعا کردن شرایطی دارد از جمله وضو داشتن، معطر بودن هنگام دعا، صدقه دادن به فقرا، خواسته حرام نخواستن، رو به قبله نشستن، با اخلاص از خدا خواستن، حضور قلب، اصرار و پافشاری در دعا، اعتراف به گناهان قبل از دعا، اجتماع در دعا (گروهی یک جا جمع شوند، بهتر است 40 نفر باشد و یک چیز از خدا بخواهند). بلند کردن دست‌ها، التماس دعا از برادران دینی مؤمن، نام بردن حاجت بر زبان، صلوات در ابتدا و آخر دعا بر محمد و آل محمد، دعا برای برادران دینی، گفتن بسم الله و حمد و ستایش خدا اول خواسته‌ها، ختم دعا به آمین، بَریّ الذمّه بودن (حقی از دیگران نزد شما نباشد)، دعا در زمان‌های بافضیلت (شب و روز جمعه و آخرین ساعات آن روز، تمام شب و روز ماه مبارک رمضان، شب و روز عرفه، هنگام غروب خورشید و نیز هنگام طلوع فجر تا طلوع خوشید، هنگام اذان و...) و مکان‌های بافضیلت (مساجد، مسجد النبی، مسجد جمکران، مزار شریف پیامبران و ائمه معصومین و امامزاده‌ها ـ علیهم السّلام ـ و ...).[7] البته گاهی خداوند از روی حکمت و صلاحی که می‌بیند دعای بندة خود را سریع مستجاب نمی‌کند و آن به خاطر خیر وصلاح بندة خود است. در روایت داریم خداوند در قیامت پاداشی به بندة خود می‌دهد که در دنیا صلاح او نبود، آن گاه آن شخص با تعجب به بزرگی و عظمت آن پاداش خیره می‌شود و می‌گوید اگر می‌دانستم که چنین ثواب و پاداشی نصیبم می‌شد، هیچ وقت در دنیا التماس نمی‌کردم که دعایم در دنیا مستجاب شود تا از ثواب غیرقابل وصف آن در آخرت بهره‌مند شوم[8]. نکته دیگر در مورد دعا اینکه بنده باید به خدای خود خوش گمان باشد و با امید تمام از رحمت واسعة او طلب و خواسته خودش را بخواهد.
دعا برای طلب فرزند[9] :
1. ربِّ لا تَذرْنی فَرْداً و انتَ خیرُ الوارِثینَ واجْعَلْ لی مِن لدُنک وَلیّاً یرثُنی فی حیوتی و یستغفِرلی بعدَ وفاتی و اجعلهُ سویّاً و لا تجعَل للشیطانِ فیه نصیباً اللهم اِنّی استغفرُکَ و اتوبُ الیکَ انّک انتَ التّوابُ الرّحیم؛ این دعا از امام سجاد ـ علیه السّلام ـ نقل شده است.
2. ربّ هَب لی من لدنک ذرّیّةً طیّبةً اِنّک سمیع الدعا؛ از امام جعفر صادق ـ علیه السّلام ـ نقل شد که در حال سجده این ذکر گفته شود.
3. هر صبح و شام هفتاد مرتبه سبحان الله و هفتاد مرتبه استغفرالله بگویند.
الهی:
ای باخبر از نیـاز و رازم برخاک درت ســر نیازم
من غیر تو دلبـری ندارم جز مـهر تو یـاوری ندارم
(مناجات عارفان، حسین انصاریان)
پی نوشتها:
[1] . دعای کمیل.
[2] . طب النبی و طب الصادق، نوشته ابوالعباس مستغفری و محمد خلیلی، انتشارات مؤمنین، ص 31.
[3] . میزان الحکمه، بحث دعا.
[4] . همان.
[5] . همان.
[6] . این بحث را می‌توانید در سورة مریم، آیه‌های 1 ـ 5، و سورة ذاریات، آیه‌های 27 ـ 29 ببینید.
[7] . چشمه رستگاری، عبدالباسط شهیب زادگان، قم: انتشارات افق فردا، 1381، ص 8 ـ 21، با تلخیص.
[8] . وسایل الشیعه، بحث دعا، ج اول.
[9] . چشمه رستگاری، ص 171.

ارسال شده در توسط لیلا حق جو

حدیث 1    

پیامبر اکرم (ص) می فرماید :

  فردای قیامت آن که ازهمه  شما به من نزدیکتر وشفاعتش بر من واجبتر است کسی است که در سخنانش  راستگوترودر رد امانت درستکارتروخوش اخلاق ترو به مردم نزدیکتر باشد.

حدیث 2 

وباز ایشان می فرمایند:

هرکه خشمش رافرو خورد خداوند  پاداشش دهد وهرکه برمصیبتی صبر نماید خداوند عوضش دهد.

وحدیث1 مجالس شیخ صدوق (ص 304 (م76))

وحدیث2 کتاب من لا یحضره الفقیه  ((ج2 ص 342))

 


ارسال شده در توسط لیلا حق جو

اسرار نماز

 

نخستین و مهمترین عبادت نماز است . پس از مبعث حضرت رسول (ص) نخستین عبادتی که تشریع گردید ، نماز است و بهترین تعریف را از تعبیر قرآن مجید باید فهمید که ،     می فرماید : به درستی که نماز انسان را از هر کار قبیح و نادرستی باز می دارد یعنی حقیقت نماز شخص نماز گزار را اصلاح می کند و از آلوده شدن به فحشا و منکر باز می دارد.

در روایتی از حضرت صادق (ع) از برترین چیزی که بندگان به واسطه ی آن به خدا تقرب می جویند ، سئوال می شود حضرت می فرمایند : پس از شناسایی خداوند از این نماز برتری سراغ ندارم آیا نمی بینی بنده ی نکوکار عیسی بن مریم گفت که خداوند به من سفارش نماز فرمود. نماز یاد خداست و تنها با یاد خداست که دلها آرامش می گیرد. چون نماز ستون دین است وبا پذیرفته شدن آن سایر اعمال نیز پذیرفته خواهد شد و اگر رد شود بقیه ی عمل نیز مردود خواهد گشت ونیز چون هر عملی پیرو نماز است لذا اسرار آن نیز ستون رازهای دین است. اگر اسرار نماز بدست آمد و مشاهده شد رازهای سایر اعمال نیز قابل دستیابی و مشاهده قرار خواهد گرفت پس سزاوار است سالک بکوشد و عارف تلاش کند تا به ستون رازهای دین دست یابد و سرانجام به همه ی زوایای دین برسد و همه ی آن را مشاهده نماید و در روزی که هیچ سایه ای جز سایه ی خداوند متعال نیست، تحت سایه ی ولایت او بیارامد.

راز عبادت چیزی است که به عالم ملکوت و برتر از آن بر می گردد آنچه به درون و باطن عبادت مربوط می شود. اما حکمت عبادت همان هدف و نتیجه ای است که به آن مربوط می شود از قبیل عروج ، نجات از نا شکیبایی و... اما ادب عبادت مسائلی است که به اوصاف و احوال نمازگزار بازگشت می کند که باید حضور قلب و خشوع قالب داشته باشد، پیوسته در ذکر باشد و از توجه به غیر معبود خود راحفظ کند و همچنین سایر صفات ظاهری معهودو لازم (از لباس و مکان و...) مراعات نماید و روشن است که این امور از اسرار نیست. پس میان آداب و اسرار نماز تفاوت است.

جز به حفظ آداب نماز نمی توان به اسرار آن دست یافت . بنابراین آداب نماز همان علت های آماده ساز و اسباب کمک رسان در رسیدن به پاره ای از اسرار نماز است،زیرا رسیدن به باطن ممکن نشود جز برای کسی که خاطر او پاک و درون او صاف و دل او سالم باشد.همان گونه ای که ظاهر قرآن را جز آن کسی که از گناه پاک باشدنمی  تواند حس کند و باطن قرآن را جز کسی که از آلودگی های گناه منزه باشد حس نمی کند . ظاهر نماز را نیز جز با وضو یا غسل نمی توان بجا آورد و باطن آن را نیز نمی آورد جز پاک چشمی که در نماز از آلودگی های توجه به غیر معبود مبرا است.

برای نماز غیر از این صورت ، معنایی است و غیر از این ظاهر باطنی وجود دارد و ظاهر آن آدابی دارد که رعایت نکردن آنها موجب باطل شدن نماز یا نقصانی در آن می گردد. همین طور برای باطن آن نیز آدابی است که با مراعات ننمودن آنها نماز دچار نقصان شده یا باطل میشود و اگر آنها رعایت شود نماز دارای روح ملکوتی می شود و ممکن است پس از بجا آوردن کامل آداب باطنی وقلبی نماز،نماز گزار از سیر الهی نماز اهل معرفت و اصحاب قلوب بهرمند شود . همان طور که گفته شد برای نماز آداب قلبی وجود دارد که بدون آن آداب نماز ناقص است . یکی از آداب قلبیه در عبادت  است .

 

 

وجه به عز ربوبیت و ذلّ عبودیت است و آن یکی از مراحلی است که سالک باید طی کند که قوت سلوک هر کس به مقدار قوت  این نظر است بلکه کمال و نقص انسانیت تابع کمال و نقص این امر است . هر چه خود بینی و خود خواهی در انسان غالب باشد از کمال انسانیت دور و از مقام قرب ربوبیت محروم است .

یکی از آداب قلبیه عبادت به خصوص نماز » تفهیم « است و آن چنان است که انسان قلب خود را در ابتدا چون طفلی پندارد که زبان باز نکرده و آن را می خواهد تعلیم دهد پس هر کدام از ذکرها و حقایق ،اسرار عبادت را با کمال حقیقت و سعی به آن تعلیم دهد و در هر مرتبه ای از کمال است آن حقیقتی را که درک نموده به قلب بفهماند و نتیجه این تفهیم آن است که پس از مدتی زبان قلب گشوده و قلب ذاکر می گردد و باید دانست که یکی از نکات تکرار از ادعیه و دوام ذکر و عبادت همین است که زبان قلب گشوده و قلب ذاکر و عابد گردد .

ذکر لسانی بدون ذکر قلبی از درجه اعتبار به کلی ساقط است و در احادیث حضور قلب می آید که نماز به قدر حضور قلب مقبول است و هر چه قلب غفلت داشته باشد به همان اندازه نماز را قبول نمی کند .  یکی از مهمترین آداب قلبیه حضور قلب است .

عبادات ،اذکار و اوراد وقتی نتیجه کامل دارند که صورت باطنی قلب شود و باطن ذات انسان با آن همراه شود و دل انسان صورت عبودیت به خود گیرد و از خودسری و سرکشی بیرون آید.از اسرار و فواید عبادت یکی آن است که اراده نفس قوی شود و نفس بر طبیعت چیره شود و قوای طبیعت مسخر تحت قدرت و سلطنت نفس گردد و اراده ی نفس ملکوتی در ملک بدان نافذ گردد . یکی دیگر از اسرار عبادات آن است که باطن و ظاهر مسخر در تحت اراده ی الله و متحرک به تحریک الله شود .

 


ارسال شده در توسط لیلا حق جو

قدر شناس باش!

 پس فکر کن که اگر خداوند غیر از مرکوب سوارى تو مرکوبى نیافریده بود چقدر مسرور بودى و به آن میبالیدى؟ و تا چه حد نسبت به عطاکننده آن در مقام تعظیم و تکریم برمی­آمدى؟ و چه قدر سلاطین و امراء و غیر ایشان به تو حسد می­بردند.

و اى فرزندم محمد ـ که خداوند جل جلاله قلبت را به مکاشفه و مراقبه و جلال خود آباد فرماید ـ همیشه متذکر باش و فکر کن در آنچه تو را براى دوام در خدمت خود مشرف فرموده است، غیر از آنچه را که من براى تو بیان نمودم، زیرا که زبان و قلم از بیان تمام آنها عاجز است، بلکه هر چه را که به آن محتاجى در وقت حاجت به طور تفصیل به یاد آور، و بدان که هدیه و عطائى است که از مولاى جلیل به تو رسیده است، پس به واهب و عطاکننده آن به نظر تعظیم و تکریم بنگر و شکر وی را به جاى آور.
مثلا این­که به مرکوبى احتیاج دارى که براى رسیدن به مقاصدى که موجب سعادت دنیا و آخرت تو است بر آن سوار شوى و از پیاده روى و طى مسافت­هاى بعیده به پاى خود که در آن ذلت­ها و مشقت­ها است که محتاج به بیان نیست بى‏نیاز گردى.
پس فکر کن که اگر خداوند غیر از مرکوب سوارى تو مرکوبى نیافریده بود چقدر مسرور بودى و به آن میبالیدى؟ و تا چه حد نسبت به عطاکننده آن در مقام تعظیم و تکریم برمی­آمدى؟ و چه قدر سلاطین و امراء و غیر ایشان به تو حسد می­بردند، و چه آیت بزرگى از آیات الهى بود که مردم به آن با نظر عبرت نظر می­کردند، پس شکر این منت جلیل را به جاى آور، و مبادا که زیادى مرکوب­هائى که خداوند به مردم عنایت فرموده است قدر این نعمت را در نظر تو سبک و خوار نماید، و شرف بذل و مرحمت حضرتش را در نظر تو حقیر و کوچک گرداند، که در نظر عقل قبیح است که هر چه مولاى اعظم در اکرام و احسان بیافزاید، بنده در تحقیر و استخفاف او بیافزاید، تا کار به جائى رسد که از روى جهل و نادانى انکار مقام او را نماید، و هلاکت و عذاب روز موعود را تکذیب نماید.
پس بترس از اینکه در جهالت و نادانى از آنان که چنین‏اند پیروى نمائى، که آنان مردمانى هستند که بلاى غفلت و جهالت بر ایشان احاطه نموده، و در مذلت ندامت فرو رفته‏اند.[1]
پیام­ها ونکته­ها:
1- تفکر در آنچه خداوند بدون منت به انسان ارزانی داشته است مایه توجه و تقرب و مصون ماندن از دام­های از شیطان است که او را به غفلت از دوست فرا می­خواند.
من بی تو دمی قرار نتوانم کرد احسان تو را شمار نتوانم کرد[2]
2- ابلیس به تدریج و قدم به قدم آدمی را از درگاه دوست جدا می­کند. باید از ابتدا مراقب وسوسه­ها و بی­توجهی­های کوچک بود چرا که عاقبت تخم مرغ دزد، شتر دزد می­شود.


ارسال شده در توسط لیلا حق جو

آیا حجاب مانع همه بزهکاری های اجتماعی است؟

img/daneshnameh_up/8/87/hijab1.gifبا توجه به همین نکته، پاسخ این اشکال و شبهه‌ی افرادی که برای ناکارآمد جلوه دادن حجاب و پوشش ظاهری، تخلفات بعضی از زنان با حجاب را بهانه قرار می‎دهند آشکار می‎گردد؛ زیرا مشکل این عده از زنان، ضعف در حجاب باطنی و فقدان ایمان و اعتقاد قوی به آثار مثبت حجاب و پوشش ظاهری است و قبلاً گذشت که حجاب اسلامی ابعادی گسترده دارد و یکی از مهم‌ترین و اساسی‏ترین ابعاد آن، حجاب درونی و باطنی و ذهنی است که فرد را در مواجهه با گناه و فساد، از عقاید و ایمان راسخ درونی برخوردار می‌کند؛ و اساساً این حجاب ذهنی و عقیدتی، به منزله‎ی سنگ بنای دیگر حجاب‎ها، از جمله حجاب و پوشش ظاهری است؛ زیرا افکار و عقاید انسان، شکل دهنده‌ی رفتارهای اوست.
البته، همان‎گونه که حجاب و پوشش ظاهری، لزوماً به معنای برخورداری از همه‌ی مراتب عفاف نیست، عفاف بدون رعایت پوشش ظاهری نیز قابل تصور نیست. نمی‎توان زن یا مردی را که عریان یا نیمه عریان در انظار عمومی ظاهر می‎شود عفیف دانست؛ زیرا گفتیم که پوشش ظاهری یکی از علامت‎ها و نشانه‎های عفاف است، و بین مقدار عفاف و حجاب، رابطه‌ی تأثیر و تأثّر متقابل وجود دارد. بعضی نیز رابطه‌ی عفاف و حجاب را از نوع رابطه‌ی ریشه و میوه دانسته‌اند؛ با این تعبیر که حجاب، میوه‌ی عفشاف، و عفاف، ریشه‌ی حجاب است. برخی افراد ممکن است حجاب ظاهری داشته باشند، ولی عفاف و طهارت باطنی را در خویش ایجاد نکرده باشند. این حجاب، تنها پوسته‌ و ظاهری است. از سوی دیگر، افرادی ادعای عفاف کرده و با تعابیری، مثل «من قلب پاک دارم، خدا با قلب‌ها کار دارد»، خود را سرگرم می‌کنند؛ چنین انسان‎هایی باید در قاموس اندیشه‌ی خود این نکته‌ی اساسی را بنگارند که درون پاک، بیرونی پاک می‌پروراند و هرگز قلب پاک، موجب بارور شدن میوه‌ی ناپاکِ بی‌حجابی نخواهد شد.

ارسال شده در توسط لیلا حق جو