• وبلاگ : زن وسياست
  • يادداشت : نوروز از نگاه شريعت
  • نظرات : 3 خصوصي ، 41 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام. أسعد اللـه ايامکم. منتخب شدن وب‌لاگ‌تون رو تبريک عرض مي‌کنم. از اونجايي که دوست ندارم مثل خيلي‌ها بگم خوب بود و قشنگ بود و به منم سر بزن (!)؛ مجبورم مسائلي که به ذهنم مي‌رسه رو بگم!
    1. بسيار خوب شروع کرديد. با آيه، ترجمه‌اش و ريشه يابي کلمه‌ي عيد. ضمن تعريف بسيار خوبتون از عيد که«نه جامه رنگارنگ پوشيدن است...الخ».
    2. در مورد اين‌که عيد غدير با اول فروردين منطبق بوده است يا نه، خيلي حرف و حديث هست. شما هم منبعي رو ارائه نداده‌ايد و اکتفا کرده‌ايد به گفتن«بعضي از علماي بزرگوار فرمودند...». يکي از دوستان چندي پيش حساب کرده بود، گفته بود از طرفين هم اگر حساب کنيم،‌عيد غدير يا در خرداد ماه است يا در دي! من نمي‌دانم اين دوستمان چطور حساب کرده‌اند. آيا درست است يا غلط؛ اما روي اين مسئله که غدير بر نوروز منطبق است يا نه بايد تامل شود.
    3. در بخش بهار طبيعت هم به نکات خوبي اشاره داشته‌ايد. همانطور که امام رضا عليه السلام در بحار الانوار از فصل بهار تعريف دارند.
    4. مصادف شدن غدير با سال دهم هجري (گيريم که اين طور بوده باشد) چه تاثيري در شادي کردن بعد از چند صد سال در اين تاريخ دارد؟ در حالي که اتفاقات مذهبي را با تاريخ قمري مي‌سنجند، نه شمسي! همانطور که به نص صريح قرآن کريم: إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً في‏ كِتابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُم‏. همانطور که مي‌بينيد (طبق نظر تمامي مفسرين)لب کلام آيه اين است که ماهها نزد خدا دوازده تا هستند و چهار تاي آنها حرامند. که اين وجه دومي فصل تعريف اين جمله است و تمامي تقويم‌هاي غير از قمري را از تعريف مي‌اندازد؛ چون به جز ماه‌هاي قمري ماه حرامي در هيچ‌کدام از تقويم‌هاي ديگر به اين کيفيت نداريم.
    5. اين که «اعراب چرا نوروز را ضايع ساختند؟!» بسيار سؤال عجيبيست! من بايد قبل از صحبت در مورد اين مسئله، يک موضوع را خدمت شما عرض کنم که روايت معلي بن خنيس ريشه‌ي واقعيتي ندارد! غير از دلايل مختلفي که در مورد اين مسئله دارم و براي اختصار از گفتنش مي‌گذرم، به گفتن همين اکتفا مي‌کنم که همين اواخر هم انتشارات دارالحديث زير نظر آقاي ري‌شهري کتابي رو در مورد همين معلي چاپ کردند و در اواخر کتاب به اين مسئله اشاره شده است که اين روايت کاملاً جعلي‌ست!
    6. بسي متعجب شدم از اين مسئله که شما فرموده‌ايد امام کاظم عليه السلام «در مقام تقيه به منصور دوانقي...الخ». آيا شما کاملاً روايت داستان امام موسي کاظم عليه السلام و منصور لعين را خوانده‌ايد؟! چه کسي گفته که امام در اينجا در مقام تقيه است؟ جالب است بدانيد اينجا منصور در مقام تحميل اين عيد به امام است و امام پس مي‌زند!
    خب خيلي گفتم. اگر اين دلايل قانع‌تان نکرد، دلايل ديگري بياورم. منتظر پاسخ شما هستم. اين را هم بدانيد که قصد حقير از گفتن اين مسائل خداي ناکرده تخريب و امثاله نيست؛ فقط براي تذکر است و اصلاح اشتباهاتي که ناخواسته صورت مي‌گيرند.
    ياعلي.